چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه


پانزدهم رجب سالروز وفات زینب کبری تسلیت باد 


            حضرت زینب در یک نگاه  

نام: زینب
کنیه: ام کلثوم، ام المصائب
القاب: عقیله، عالمه، فاضله
پدر و مادر: امیرالمومنین (ع)
و فاطمه زهرا سلام الله علیها
وقت و محل تولد: مدینه 5 جمادی الاول سال 5 یا 6 هجری
وقت و محل وفات: 15 رجب سال 62 هجری دمشق، دو قول دیگر درباره محل دفن حضرت زینب اختلاف است و علاوه بر دمشق، مصر و مدینه نیز گفته شده است.
چکیده فضائل: درک هفت معصوم نخست، محرمیت به همه معصومین، عالمه غیر معلمه بودن، صبر، قافله سالار اسرای کربلا.



 

صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است / احترام عشق هم از احترام زینب است
داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام / با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت / این حسین فرمانده عالم، امام زینب است
گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است / بعد زهرا رتبه ی برتر مقام زینب است . . .

 

 

زینب آخر این شبِ تاریک را سر می‌کند / یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر می‌کند
این وداعِ آخر و جان دادنِ بانوی عشق / عاقبت وصل حسینش را میّسر می‌کند
وفات حضرت زینب (س) بانوی بزرگ اسلام را تسلیت عرض میکنیم . . .

 

ای زینب(س)
تو کوه صبر باشی و من نگاهم به بی صبرانی باشد که ادعای اسوه بودن دارند ؟!
تو فرمانبردار امام خویش باشی و من غافل از امام حاضر و حیّ خود باشم ؟
یاری ام کن!

وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد


ای زینب (س) !
براستی سجاد علیه ‏السلام از دریای بی‏کران علم و فهم تو چه امواجی را دیده
و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟
وفات جانسوز عقیله بنی هاشم و عالم بدون معلم، حضرت زینب کبری تسلیت باد . . .

 



 سرّ اشتهار زینب کبری (سلام الله علیها) به عقیله بنی هاشم  


آیت الله جوادی آملی

 در باب سرّ اشتهار آن بانو به عقیلۀ بنی هاشم باید توضیحی عرض کنم. برخی عاقل نیستند و به دنبال تحصیل عقلند؛ برخی عاقلند و عقل برای آن ها به صورت حال است، یعنی وصفِ دیرپا نیست [بلکه] گاهی هست و گاهی نیست؛ برخی عاقلند و عقل برای آن ها به منزلۀ یک وصف مَلکه است؛ و برخی عاقلند و عقل برای آن ها به منزلۀ فصل مقوّم است.

کسانی که عقل برای آن ها به منزلۀ فصل مقوّم است، بتمام معنای کلمه، عقیله اند. حسین بن علی (سلام الله علیهما) "عقیلة بنی هاشم" است و زینب کبرا (سلام الله علیه) نیز "عقیلة بنی هاشم"؛ این "تاء"، "تا"ی مبالغه است، نه "تا"ی تأنیث. وقتی می گویند انسان خلیفةالله است به همین صورت است. آدم خلیفةالله است نه خلیف الله، چرا؟ برای این که این "تاء"، "تا"ی مبالغه است. همان طور که می گوییم فلان شخص علامه است. بنابراین هم وجود مبارک حسین بن علی (سلام الله علیهما) عقیلۀ بنی هاشم است و هم وجود مبارک زینب کبرا؛ عقل برای این ها به منزلۀ فصل مقوّم بود. اگر عقل برای کسی، فصل مقوّم باشد، کمالات از او نشأت می گیرد؛؛ مقهور اوست و نه مسلّط بر او. کسانی هستند که کمال، آن ها را حفظ می کند [اما] برخی از افراد، حافظ کمالند؛ ذات اقدس الاهی دربارۀ وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) نفرمود تو دارای خُلق عظیمی یا متخلّق به خلق عظیمی؛ بلکه فرمود: «إِنَّک لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ»؛ برای این که آن حضرت مسلّط بر عدل و فضیلت بود. کسانی می کوشند که فضیلت، آن ها را رها نکند و برخی از افراد می کوشند که فضیلت را حفظ کنند. اگر ذات، بالا بیاید و خلیفۀ خدا شود و نورانی شود، از ذات نورانی وی، خُلق عظیم نشأت می گیرد. فرمود: «إِنَّک لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ» یعنی تو بر خُلق، مسلّطی و خُلق در اختیار تو است؛ نه آن که تو بخواهی با اخلاق، کامل شوی. کمالِ اخلاق در این است که از تو نشأت می گیرد. دربارۀ بعضی کسان قرآن کریم فرموده است: «فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِن رَبِّهِ»؛ منظور این آیه کسانی است که با نور حرکت می کنند مثل افراد عادی که با چراغ حرکت می کنند؛ اما برخی از افراد، نورانی اند و هر جا آن ها باشند، نور هست. دربارۀ آن گونه افراد، تعبیر قرآن کریم این است که «فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِن رَبِّهِ» که نور زیر پای این ها است؛ نور مرکب و مرکوب این ها است و این ها سوار بر نورند.

آفتاب، مسلّط و راکب بر نور است؛ نه آن که نور، راکب بر آفتاب باشد. شمس "علی نورٍ" خلق شده است؛ چون نور از شمس است ولی فضای روز و این زمان، با نور روشن است. خود این زمان نور ندارد، بلکه نور را از شمس می گیرد اما خود شمس، «علی نور من ربّه» خلق شده است. عقیلۀ بنی هاشم مسلّط بر عقل است و عقل در اختیار آن ها است. ایشان آن قدر قوی اند که علم و عقل به معنای «ما عُبد به الرحمن»، مقهور آن ها است؛ چه این که اگر در نقطۀ مقابل، کسی گرفتار جهل شود، او مرکوب و مرکب جهل است. در سورۀ مبارک «اسراء» حرف ابلیس نقل می شود. در آن جا خدا می فرماید که ابلیس می گوید من بر افراد تبهکار، سوار می شوم؛ حنک و تحت حنک این ها را در اختیار می گیرم «لَأَحْتَنِکنَّ ذُرِّیتَهُ». "اِحتَنَکَ" از باب افتعال است و به این معنا است که «سوار بر مرکب شد و حنکش را گرفت»؛ کسانی که سوارکار هستند بر حنک و تحت حنک اسب مسلّطند. افسار در اختیار راکب است. ابلیس گفت من چنین حالتی دارم که «لَأَحْتَنِکنَّ ذُرِّیتَهُ» یعنی سوار آن ها می شوم و آن ها مرکوب من هستند و به من سواری می دهند؛ حنک و تحت حنک این ها در اختیار من است. بنابراین اگر کسی ـ ان شاء الله ـ به جایی رسید که اول عاقل باشد، بعد عَقیل شود و بعد عقیله شود، مصداق «فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِن رَبِّهِ» می شود. اول باید کوشید عاقل شد؛ عاقل اسم فاعل است. بعد باید عقیل شد که این صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات دارد. بعد از این، نوبت عقیله شدن است. "تا" در عقیله، "تا"ی مبالغه است. زینب کبرا و حسین بن علی (سلام الله علیهما) عقیله بنی هاشم بودند. ما اگر بخواهیم از عقل سخن بگوییم باید سیره و سنّت و سریرت این ذوات قدسی را ارزیابی کنیم، آن ها را بشناسیم و بپذیریم؛ به گفته هایشان عمل کنیم و به دیگران منتقل کنیم.







علت وفات حضرت زینب(س) چه بود؟


زینب(س) بانویی که نه تنها در زنان، بلکه در مردان عالم، کمتر نظیرش را می‌توان دید. توانا بانویی که عالی‌ترین نمونه‌ای از شهامت و دلیری، دانش و بینش، کفایت و خردمندی، قدرت روحی و تشخیص موقعیت بوده وهر وظیفه‌ای از وظایف گوناگون اجتماعی را که به عهده گرفت، به خوبی انجام داد.

به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) در تاریخ وفات حضرت زینب کبری(س) سومین فرزند امیرمومنان حضرت علی(ع) اختلاف نظر وجود دارد، اما مشهور این است که آن حضرت در 15 رجب سال 62 هجری روز یکشنبه وفات کرده است.

یکی از سوالاتی که در ارتباط با آن بانوی بزرگوار و بی مثال مطرح می‌شود که البته محققان و پژوهشگران تاریخی به آن پاسخ داده‌اند درباره چگونگی وفات ایشان است.

باید گفت: براساس برخی از نوشته‌ها آن حضرت مریض شد و به طور طبیعی وفات کرد" و این احتمال طبیعی‌تر به نظر می‌رسد چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید و در سایه آن‌ها بیمار شد.

براساس برخی از احتمالات حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید که این احتمال هم دور نیست چون حضرت زینب همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمی‌تواند او را تحمل کند. البته دشمن در انجام این کارها سند به دست کسی نمی‌دهد و در خفا و پنهانی دست به این اعمال می‌زنند".

در تاریخ و روز وفات آن حضرت هم اختلاف هست. مشهور این است که آن حضرت در 15 رجب سال 62 هجری روز یکشنبه وفات کرده است.

در ادامه گوشه‌هایی از تاریخ پر فراز و نشیب زندگانی آن حضرت از بدو ولادت تا وفات را به این بهانه مرور می‌کنیم





شجاعتی نظیر حسین (ع)

درباره آن بانوی بی نظیر بیشتر راجع به حضور ایشان در کربلا و همراهی برادر بزرگوارشان و همچنین سرپرستی اسرای کربلا و ابلاغ پیام عاشورا سخن گفته شده است. شجاعت حسین (ع) در خواهرش زینب (س) هم بود؛ یا زینب (س) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، چیزی کم از حسین (ع) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالی راستی محیرالعقول است. شیخ شوشتری می‌گوید: اگر حسین (ع ) در صحنه کربلا یک میدان داشت، مجلله زینب (س) دو میدان نبرد داشت: میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد، و دومی مجلس یزید پلید. اما تفاوت‌هایی که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع) با لباسی که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (ص) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد مشرکین گردید تا شهید شد




نظرات  (۱)

یا زینب جانم
استفاده کردیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی