چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

دانستنیهاى قرآن                   


تسبیح و تحمید و فرق این دو   

وقتى در نماز مى‏گوییم «سبحان‏ربى العظیم و بحمده» که خلاصه‏اش این است «تسبیح پروردگار عظیم مى‏کنم و حمد پروردگار عظیم» یا مى‏گوییم: «سبحان ربى‏الاعلى و بحمده» یعنى تسبیح مى‏کنم پروردگار برتر را و حمد مى‏کنم‏او را، «تسبیح مى‏کنم» یعنى چه؟ و «حمد مى‏کنم» یعنى چه؟

ثناى خدا به دو شکل است: یکى تسبیح و دیگرى تحمید.

تسبیح یعنى تنزیه، یعنى خدا را از آنچه که ذات او مبراست منزه‏کردن، و برتر دانستن او از آنچه که شان مخلوقین است، از آنچه که‏حاکى از نوعى نقص و ناتوانى و نارسایى است. اصلا کلمه «سبحان» معنایش این است که من او را تسبیح و تنزیه مى‏کنم ازاینکه به چشم دیده شود، با دست لمس شود، او را جسم بدانم وبگویم در جایى قرار گرفته است، او را محتاج و نیازمند بدانم به هرچیزى از جمله به عبادت خودم، خیر، او منزه است از نیاز و احتیاج، تنزیه مى‏کنم او را از اینکه به او نسبت ظلم و ستم بدهم، براى اوشریکى قائل باشم، او را مرکب و داراى اجزاء بدانم، بگویم از چه‏درست‏شده و از کجا آمده است. پس تسبیح یعنى یک سلسله‏چیزهایى را که من مى‏فهمم که خدا از اینها برتر و بالاتر است، با کلمه «سبحان» از او نفى مى‏کنم. ثناى الهى نظیر اقرار به توحید است که مجموع نفى و اثبات‏است، وقتى مى‏گوییم «لا اله الا الله» نفى مى‏کنیم معبودیت غیر را واثبات مى‏کنیم ذات او را. ثناى الهى هم همیشه نفى است و اثبات، نفى‏اش همین است: منزه است از...، ولى «حمد» توصیف‏پروردگار است به صفات اثباتى، او را ستایش مى‏کنم که همه نعمتهااز اوست، همه کمالات از اوست و به او بر مى‏گردد، او

به هر چیزى‏داناست: «بکل شى‏ء علیم»، بر هر چیزى تواناست: «و هو على‏کل شى‏ء قدیر»، او سمیع است، او بصیر است، او حى است، اوقیوم است، او ملک است، او مؤمن است، مهیمن است، عزیزاست، جبار است، متکبر است (1). این صفات اثباتى. پس ما با یک «سبحان ربى العظیم و بحمده»، یا یک «سبحان ربى الاعلى وبحمده» یک دنیا نقص را به نظر مى‏آوریم و مى‏گوییم خداى ما ازاینها منزه است، و یک سلسله کمالات را [به نظر مى‏آوریم ومى‏گوییم] خداى ما داراى چنین صفاتى است. در نماز وقتى سوره‏توحید را مى‏خوانیم مى‏گوییم: «قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلدو لم یولد و لم یکن له کفوا احد» هم صفات اثباتى در آن است وهم صفات سلبى. بعد مى‏گوییم: «کذلک الله ربى» چنان است‏پروردگار من، آن صفات کمالى اثباتى را دارد و من او را به آن‏صفات ستایش و حمد مى‏کنم. نقصى در او نیست، اینکه فرزند داشته باشد، فرزند چیزى باشد، مثل و مانند داشته باشد، در اونیست «کذلک الله ربى».

قرآن مى‏گوید این کار تسبیح و تحمید که شما در این شعور ظاهرى و انسانى تان باید آن را با تعلیمات انبیاء یاد بگیرید و با اراده‏و اختیار خودتان انجام دهید، تمام ذرات عالم وجود، خدا را تسبیح‏مى‏کنند و حمد مى‏کنند. این یک آیه از آیات قرآن [راجع به تسبیح وتحمید موجودات].

همچنین ما در قرآن پنج‏سوره داریم - بلکه با سوره «سبح‏اسم» به اعتبارى شش سوره داریم - که با تسبیح شروع مى‏شوند واینها را «مسبحات» مى‏گویند. سوره حدید این طور شروع مى‏شود:

«سبح لله ما فى السموات و الارض» هر چه در آسمانها و زمین است‏خدا را تسبیح مى‏کند.

سوره حشر و سوره صف به این شکل شروع مى‏شود: «سبح‏لله ما فى السموات و ما فى الارض». در اینجا کلمه «ما» تکرار شده‏است. باز مفاد همان است: هر چه در آسمانهاست و هر چه - نه هرکه - در زمین است‏خدا را تسبیح کرده است.

سوره جمعه و سوره تغابن [اینطور شروع مى‏شوند:] «یسبح‏لله ما فى السموات و ما فى الارض و هو العزیز الحکیم».

«سبح اسم» نیز امر به تسبیح است.

 

پى‏ نوشت

------------------------------

1. حشر/32 - 34.

 

منبع:

استاد مرتضى مطهرى آشنایى با قرآن جلد 4 صفحه 164

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی