دانستنیهاى قرآن
تسبیح و تحمید و فرق این دو
وقتى در نماز مىگوییم «سبحانربى العظیم و بحمده» که خلاصهاش این است «تسبیح پروردگار عظیم مىکنم و حمد پروردگار عظیم» یا مىگوییم: «سبحان ربىالاعلى و بحمده» یعنى تسبیح مىکنم پروردگار برتر را و حمد مىکنماو را، «تسبیح مىکنم» یعنى چه؟ و «حمد مىکنم» یعنى چه؟
ثناى خدا به دو شکل است: یکى تسبیح و دیگرى تحمید.
تسبیح یعنى تنزیه، یعنى خدا را از آنچه که ذات او مبراست منزهکردن، و برتر دانستن او از آنچه که شان مخلوقین است، از آنچه کهحاکى از نوعى نقص و ناتوانى و نارسایى است. اصلا کلمه «سبحان» معنایش این است که من او را تسبیح و تنزیه مىکنم ازاینکه به چشم دیده شود، با دست لمس شود، او را جسم بدانم وبگویم در جایى قرار گرفته است، او را محتاج و نیازمند بدانم به هرچیزى از جمله به عبادت خودم، خیر، او منزه است از نیاز و احتیاج، تنزیه مىکنم او را از اینکه به او نسبت ظلم و ستم بدهم، براى اوشریکى قائل باشم، او را مرکب و داراى اجزاء بدانم، بگویم از چهدرستشده و از کجا آمده است. پس تسبیح یعنى یک سلسلهچیزهایى را که من مىفهمم که خدا از اینها برتر و بالاتر است، با کلمه «سبحان» از او نفى مىکنم. ثناى الهى نظیر اقرار به توحید است که مجموع نفى و اثباتاست، وقتى مىگوییم «لا اله الا الله» نفى مىکنیم معبودیت غیر را واثبات مىکنیم ذات او را. ثناى الهى هم همیشه نفى است و اثبات، نفىاش همین است: منزه است از...، ولى «حمد» توصیفپروردگار است به صفات اثباتى، او را ستایش مىکنم که همه نعمتهااز اوست، همه کمالات از اوست و به او بر مىگردد، او
به هر چیزىداناست: «بکل شىء علیم»، بر هر چیزى تواناست: «و هو علىکل شىء قدیر»، او سمیع است، او بصیر است، او حى است، اوقیوم است، او ملک است، او مؤمن است، مهیمن است، عزیزاست، جبار است، متکبر است (1). این صفات اثباتى. پس ما با یک «سبحان ربى العظیم و بحمده»، یا یک «سبحان ربى الاعلى وبحمده» یک دنیا نقص را به نظر مىآوریم و مىگوییم خداى ما ازاینها منزه است، و یک سلسله کمالات را [به نظر مىآوریم ومىگوییم] خداى ما داراى چنین صفاتى است. در نماز وقتى سورهتوحید را مىخوانیم مىگوییم: «قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلدو لم یولد و لم یکن له کفوا احد» هم صفات اثباتى در آن است وهم صفات سلبى. بعد مىگوییم: «کذلک الله ربى» چنان استپروردگار من، آن صفات کمالى اثباتى را دارد و من او را به آنصفات ستایش و حمد مىکنم. نقصى در او نیست، اینکه فرزند داشته باشد، فرزند چیزى باشد، مثل و مانند داشته باشد، در اونیست «کذلک الله ربى».
قرآن مىگوید این کار تسبیح و تحمید که شما در این شعور ظاهرى و انسانى تان باید آن را با تعلیمات انبیاء یاد بگیرید و با ارادهو اختیار خودتان انجام دهید، تمام ذرات عالم وجود، خدا را تسبیحمىکنند و حمد مىکنند. این یک آیه از آیات قرآن [راجع به تسبیح وتحمید موجودات].
همچنین ما در قرآن پنجسوره داریم - بلکه با سوره «سبحاسم» به اعتبارى شش سوره داریم - که با تسبیح شروع مىشوند واینها را «مسبحات» مىگویند. سوره حدید این طور شروع مىشود:
«سبح لله ما فى السموات و الارض» هر چه در آسمانها و زمین استخدا را تسبیح مىکند.
سوره حشر و سوره صف به این شکل شروع مىشود: «سبحلله ما فى السموات و ما فى الارض». در اینجا کلمه «ما» تکرار شدهاست. باز مفاد همان است: هر چه در آسمانهاست و هر چه - نه هرکه - در زمین استخدا را تسبیح کرده است.
سوره جمعه و سوره تغابن [اینطور شروع مىشوند:] «یسبحلله ما فى السموات و ما فى الارض و هو العزیز الحکیم».
«سبح اسم» نیز امر به تسبیح است.
پى نوشت
------------------------------
1. حشر/32 - 34.
منبع:
استاد مرتضى مطهرى آشنایى با قرآن جلد 4 صفحه 164