چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

۲۸ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

 
دلیل بی گناهی

 
وَجَآؤُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ
و پیراهنش را [آغشته] به خونى دروغین آوردند [یعقوب] گفت [نه] بلکه ن فس شما کارى [بد] را براى شما آراسته است اینک صبرى نیکو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصیف مى‏کنید خدا یارى‏ده است
مراقب جوسازى‏ها باشید. «بدمٍ کذب»
فریب مظلوم نمایى‏ها را نخورید. (یعقوب، فریب پیراهن خون‏آلود و اشک‏ها را نخورد بلکه گفت: امان از نفس شما.) «بل سولت لکم انفسکم»
شیطان و نفس، گناه را نزد انسان زیبا جلوه مى‏دهند و انجام آن را توجیه مى‏کنند. «سوّلت لکم انفسکم»
یعقوب علیه السلام مى‏دانست یوسف را گرگ نخورده، لذا از برادران استخوان ویا بقایاى جسد را مطالبه نکرد. «بل سوّلت لکم انفسکم»
حوادث دو چهره دارد: بلا و سختى، «بدم کذب» صبر و زیبائى. «فصبر جمیل»
انبیاى الهى در برابر حوادث سخت، زیباترین عکس العمل را نشان مى دهند. «فصبر جمیل»
در حوادث باید علاوه بر صبر وتوانایى درونى، از امدادهاى الهى استمداد جست. «فصبر جمیل واللَّه المستعان»
براى صبر باید از خداوند استمداد کرد. «فصبر جمیل و اللّه المستعان»*
بهترین نوع صبر آن است که علیرغم آنکه دل مى‏سوزد و اشک جارى مى‏شود، خدا فراموش نشود. «واللَّه المستعان»
تحمّل توطئه فرزندان علیه برادر خود، سخت و درد آور است، لذا باید از خدا براى تحمّل آن استمداد کرد. «و اللّه المستعان»
حضرت یعقوب با جمله‏ى «و اللّه المُستعان على‏ ما تصفون» به جاى «على ما فعلتم»، به برادران فهماند که مدّعاى آنان باور کردنى نیست.

آیه شماره 18  از سوره مبارکه یوسف‏

  برخورد با دشمن ناآگاه  
هنگامى که اهل بیت امام حسین
را به عنوان اسیر وارد شهر شام کردند و در بین ایشان حضرت سجّاد نیز با حالتى ناجور و دلخراش حضور داشت ، مردم شام با تبلیغات سوئى که توسّط مامورین یزید لعنة اللّه علیه شده بود، با شادمانى و سرور براى استقبال از اسیران آمده بودند.
در بین مردم پیرمردى بود، جلو آمد و گفت: شکر خداى را که مردان شما را کشت و آتش فتنه خاموش شد؛ و سپس به آن عزیزان دل شکسته ، بسیار دشنام و ناسزا گفت .
امام
در همان وضعیّتى که بود، فرمود: اى پیرمرد! آنچه تو گفتى ، من گوش کردم و چیزى نگفتم تا آن که سخن تو تمام شد؛ و آنچه خواستى گفتى ، اکنون ساکت باش تا من نیز سخنى گویم .
پیرمرد گفت : آنچه مى خواهى بیان کن .
حضرت فرمود: آیا قرآن خوانده اى ؟
پیرمرد گفت : آرى . حضرت فرمود: این آیه قرآن را نیز خوانده اى :
« قُلْ لا اسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْرا إلاّ الْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبى » یعنى ؛ من از شما پاداشى به جز مودّت و دوستى اهل بیتم را نمى خواهم .
پیرمرد پاسخ داد: آرى، آن را خونده ام .
امام سجّاد
فرمود: ما اهل بیت - قُربى - هستیم ؛ ادامه دارد ....

و آیا این آیه قرآن را «وَآتِ ذَا القُرْبى حَقَّهُ» ؛ حق و شئون اهل بیت را پرداخت و رعایت نمائید، خوانده اى ؟
پیرمرد نیز گفت : آرى ، آن را هم خونده ام . حضرت فرمود: به راستى که آن افراد، ما هستیم ؛ پس حقّ ما چگونه باید رعایت گردد.
پیرمرد شامى گفت : آیا واقعا شما همان ها هستید؟
حضرت فرمود: بلى ؛ و سپس افزود: آیا این آیه قرآن را « وَاعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْى ءٍ فَإ نَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى» ؛ آنچه از غنائم و منافع را که به دست مى آورید، باید یک پنجم آن را - به عنوان خمس - تحویل رسول خدا واهل بیتش دهید، را خوانده اى ؟
پیرمرد گفت : بلى .
آن گاه امام
فرمود: ما اهل بیت رسول خدا هستیم ، و آیا این آیه قرآن را « إ نَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اءهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا» یعنى ؛ خداوند شما اهل بیت را از هر نوع گناه و آلودگى پاک و منزّه گردانده است ، را نیز خوانده اى
در این حال پیرمرد شامى دست هاى خود را به سوى آسمان بلند کرد و گفت : خداوندا به تو پناه مى برم ، خدایا توبه کردم ، سال ها است که قرآن مى خوانده ام و این چنین درک نمى کردم وامروز هدایت گشتم .

احتجاج مرحوم طبرسى : ج 2، ص 120، ح 172.

  آثار دوستی اهل بیت

پیامبر

:  
حُبُّنا أهلَ البَیتِ یُکَفِّرُ الذُّنوبَ ، ویُضاعِفُ الحَسَناتِ .


  دوست داشتن ما اهل بیت ، گناهان را پاک مى کند و حسنات را دو چندان مى سازد.

   ارشاد القلوب ،ج2،ص153

 آیه شماره 61  از سوره مبارکه آل عمران


بهترین گواه « روز مباهله »


  فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا


وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ 


پس هر که در این [باره] پس از دانشى که تو را [حاصل] آمده با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و

زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت‏خدا را بر دروغگویان قرار دهیم 

اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزدیک‏ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جائک من العلم»
آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فقل تعالوا ندع»
فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «ابنائنا» بنابراین امام حسن وامام حسین علیهما السلام فرزندان پیامبرند.
زن و مرد در صحنه‏هاى مختلف دینى، در کنار همدیگر مطرحند. «نسائنا»
در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله کننده پنج نفر بیشتر نبودند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
علىّ‏بن ابى‏طالب‏علیهما السلام، جان رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله است. «انفسنا»
در مجالس دعا، کودکان را نیز با خود ببریم. «ابنائنا»
اهل‏بیت پیامبرعلیهم السلام مستجاب الدعوة هستند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
استمداد از غیب، پس از بکارگیرى توانایى‏هاى عادّى است. «نبتهل»
کسى که منطق و استدلال و معجزه، او را به پذیرش حقّ تسلیم نمى‏کند، باید با او مباهله کرد. «تعالوا... نبتهل»
اگر مؤمنان محکم بایستند، دشمن به دلیل باطل بودنش عقب نشینى مى‏کند. «ندع... نبتهل»
استدلال را باید با استدلال پاسخ داد، ولى مجادله و لجاجت باید سرکوب شود. «لعنة اللّه على الکاذبین»




یـعـقـوب روزگـار ز هـجــر تــو پـیر شد


ای یـوسـف امـیـد بـه مـصـر وفا بیا


افـسـرده شـد ز سـرزنـش دشـمـنان دلم


ای الـتـیـام بـخـش دل بــی دوا بــیـــا

عید ولایت

حمد و ستایش مخصوص خداوند است که مالک حقیقى و سزاوار آنست، و درود بر پیغمبر او و پیشوایان از اولاد او، و سرپرستان امت. هذا کتابنا ینطق علیکم بالحق داستان بزرگ و مهم "واقعه غدیرخم" داستان دعوت خدائى است. داستان ولایت کبرى است. داستان آراستن و کامل ساختن دین. و تمام نمودن نعمت. و خشنودى پروردگار است. بر طبق آیاتى که کتاب صریح خداوند بدان نازل گشته و اخبار متواتره رسیده از پیغمبر صلى الله علیه و آله تصریح بدان نموده و رشته مدارک و اسناد آن مانند حلقه هاى بهم پیوسته یک زنجیر، از دوران صحابه "یاران پیغمبر صلى الله علیه و آله" و تابعین تا این زمان امتداد یافته.

آیه تبلیغ

از جمله آیات کریمه: قول خداى تعالى است در سوره مائده:

یا ا یها الرسول بلغ ما ا نزل ا لیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت

رسا لته و اللّه یعصمک من الناس )مائده :67)


((اى پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان

 

واگر نرسانى رسالت خداى را بجا نیاورده اى ؛وخداوند تو را از گزند

 

مردم حفظ مى کند((




یا ا یها الرسول بلغ ما ا نزل ا لیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت

رسا لته و اللّه یعصمک من الناس )مائده :67)

اى پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان واگر نرسانى


رسالت خداى را بجا نیاورده اى ؛وخداوند تو را از گزند مردم حفظ مى کند

الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا


امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.

در این روز بود که کفار مایوس شدند و پرچم دین اسلام و شعار لا اله الا الله برای همیشه پابرجا ماند:


الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ


امروز، کافران از (زوال) آیین شما،مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید!
در این روز بود که کفار مایوس شدند و پرچم دین اسلام و شعار لا اله الا الله برای همیشه پابرجا ماند.
امروز، کافران از (زوال) آیین شما،مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید!

در آن روز بود که  رسالتی بدست حضرت محمد ص  بر  عالمیان عرضه شده که عرضه نشدن این رسالت مساوی بود با عدم  ابلاغ رسالت خدا:


یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِین


اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى!
 
خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمى‏کند


 

من کنت مولا فهذا علی مولا

فتنه خلق قرآن

یکى از مهمترین و داغترین جریانهاى فکرى و عقیدتى در دوران امام هادى - علیه السلام - جنجال و کشمکش شدید بر سر مخلوق بودن یا مخلوق نبودن قرآن بود.

گروه «معتزله» که عقل گراى افراطى بودند و در مسائل عقیدتى کند و کاو عقلى بیش از حدى مى‏کردند، مسئله «مخلوق» و «حادث» بودن قرآن را در ارتباط با صفات خدا مطرح کردند و با «قدیم» بودن قرآن که گروه «اشاعره» و اهل حدیث از آن جانبدارى مى‏کردند، به مخالفت برخاستند و درگیرى بین طرفداران این دو بینش اعتقادى رخ داد. ادامه مطلب....



سفارشی از امام هادی(علیه السلام) در تبیین ریشه بدبیاری های ما


یکی از اموری که بین مردمان از اقشار مختلف رواج دارد این است که گاهی دیده

می شود که اشیائی را مورد مذمت و سرزنش قرار می دهند که موجب تأمل و

تفکر است. به طور مثال بسیار می شنویم که برخی می گویند "امروز روز بدی

برای من بود" یا "امسال سال بد بیاری بود" هم چنین کلمه روزگار را زیاد می بینیم

که مورد حمله قرار می دهند و می گویند: "عجب روزگاری است؟! در روزگار بدی

قرار گرفته ایم" حتی بالاتر از این جملات


  خودخواهی عامل دشمنی

امام هادی(ع):  

مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَیْهِ.


 هرکس ازخود راضی باشد خشم دیگران براو بسیار گردد.


 بحارالانوار ،ج69،ص316



                                                           ویژگی‏های‏ اخلاقی‏ امام ‏هادی   (ع)


امام هادی نمونه‏ای از انسان کامل و مجموعه سترگی از اخلاق اسلامی بود. «ابن شهر آشوب» در این باره می‏نویسد:
« امام هادی خوش‏خوترین و راست‏گوترین مردم بود. کسی که او را از نزدیک می‏دید، خوش برخوردترین انسان‏ها را دیده بود و اگر آوازه‏اش را از دور می‏شنید ، وصف کامل‏ترین فرد را شنیده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودی، هیبت و شکوه وی تو را فرا می‏گرفت و هرگاه اراده گفتار می‏کردی، بزرگی و بزرگواری‏اش بر تو پرده در می‏انداخت. او از دودمان رسالت و امامت و میراث‏دار جانشینی و خلافت بود و شاخساری دل نواز از درخت پربرگ و بار نبوت و میوه سرسبد درخت رسالت ...» شبانگاه به سجده و رکوع می‏افتاد و با صدایی محزون و غمگین می‏گفت: خداوندا، این گناهکار پیش تو آمده و این نیازمند به تو روی آورده، خدایا، رنج او را در این راه بی‏پاداش مگذار! بر او رحمت آور و او را ببخش و از لغزش‏هایش درگذر» در ساده زیستی الگو بود «از دنیا چیزی در بساط زندگی نداشت. بنده‏ای وارسته از دنیا بود. در آن شبی که به خانه‏اش هجوم آوردند، او را تنها یافتند با پشمینه‏ای که همیشه بر تن داشت و خانه‏ای که در آن هیچ اسباب و اثاثیه چشم‏گیری دیده نمی‏شد. کف خانه‏اش خاک‏پوش بود و بر سجاده حصیری خود نشسته، کلاهی پشمین بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نیایش بود».
سبط بن جوزى درباره زهد امام مى گوید: امام على هادى کمترین میل و گرایشى به دنیا نداشت و همیشه ملازم مسجد بود، هنگامى که خانه اش را بازرسى کردند، جز قرآن ، کتب دعا و چند کتاب علمى در آن چیزى نیافتند.