با دوستان
مدارا
رسول خدا (ص)در حالى که نشسته بودند،
ناگهان لبخندى بر لبانشان نقش بست، به طورى که دندان هایشان نمایان شد! از ایشان
علت خنده را پرسیدند، فرمود: دو نفر از امت من مى آیند و در پیشگاه پروردگار قرار
مى گیرند؛ یکى از آنان مى گوید: خدایا! حق مرا از ایشان بگیر! خداوند متعال مى
فرماید: حق برادرت را بده ! عرض مى کند: خدایا! از اعمال نیک من چیزى نمانده متاعى
دنیوى هم که ندارم . آنگاه صاحب حق مى گوید: پروردگارا! حالا که چنین است از
گناهان من بر او بار کن !
پس از آن اشک از چشمان پیامبر (ص) سرازیر
شد و فرمود: آن روز، روزى است که مردم احتیاج دارند گناهانشان را کسى حمل کند.
خداوند به آن کس که حقش را مى خواهد مى فرماید: چشمت را برگردان ، به سوى بهشت
نگاه کن ، چه مى بینى ؟
سرش را بلند مى کند، آنچه را که
موجب شگفتى اوست - از نعمت هاى خوب مى بیند، عرض مى کند: پروردگارا! اینها براى
کیست ؟
مى فرماید: براى کسى است که بهایش را به من بدهد.
عرض مى کند:چه کسى مى تواند بهایش را بپردازد؟
مى فرماید: تو.
مى پرسد: چگونه من مى توانم ؟
مى فرماید: به گذشت تو از برادرت .
عرض مى کند: خدایا! از او گذشتم .
بعد از آن ، خداوند مى فرماید: دست برادر دینى ات را بگیر و وارد بهشت شوید!
آن گاه رسول خدا (ص)فرمود: پرهیزکار باشید
و مابین خودتان را اصلاح کنید.
بحارالانوار،
ج 77، ص 182