اهمیّت بحث معاد از دیدگاه
قرآن 3
3. ( وَیَسْتَنْبِئُونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَرَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ) .
( سوره یونس، آیه 53)
3- از تو مى پرسند: "آیا آن (وعده مجازات الهى) حقّ است؟" بگو: "آرى، به پروردگارم سوگند، قطعاً حق است; و شما نمى توانید (از مجازات الهى) فرار کنید"
در سوّمین آیه همین مطلب را به صورت پرسش و پاسخى که در میان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مشرکان رد و بدل شده است مطرح; مى کند; مى فرماید: «از تو مى پرسند: آیا آن (وعده مجازات الهى) حقّ است؟»: ( وَ یَسْتَنْبِؤُنَکَ اَحَقٌّ هُوَ).
باید توجّه داشت «یَسْتَنْبِؤْنَکَ» از «نبأ» به معناى خبر مهم است، و به گفته راغب در مفردات به معناى خبر مفید و با عظمت است که انسان علم یا ظنّ غالب نسبت به آن دارد; و تا این امور سه گانه (فایده، عظمت، و علم) در آن نباشد، به آن نبأ گفته نمى شود ـ بنابراین اخبار مشکوک، یا کم اهمّیّت، یا بى فایده را نبأ نمى گویند، و اگر مى بینیم در سوره نبأ توصیف به عظیم شده براى تأکید بیشتر است ـ و اگر به پیامبر نبى گفته مى شود نیز به خاطر خبرهاى او است که واجد این ویژگى هاى سه گانه است.
سپس به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: «بگو": آرى، به پروردگارم سوگند، قطعاً حق است"»: ( قُلْ اِىْ وَ رَبِّى اِنَّهُ لَحَقٌّ) .
تکیه بر عنوان «رَبّ» اشاره به این معنا است که قیامت ادامه ربوبیّت پروردگار، و از مظاهر آن مى باشد، توضیح این سخن در بحث دلایل معاد به خواست خدا به زودى خواهد آمد.
در پایان آیه باز تأکید بیشترى کرده، مى گوید: «و شما نمى توانید از عدالت و کیفر خدا فرار کنید»: ( و ما اَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ) .
جمعى از مفسّران این آیه را اشاره به حقّانیت قرآن یا نبوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)دانسته اند، در حالى که آیه قبل و بعد آن به خوبى گواهى مى دهد که منظور از این نبأ همان مسأله معاد و عذاب بدکاران در قیامت است که با انواع تأکیدات، به عنوان یک واقعیّت مسلّم، بیان شده.
کلمه «إىْ» و سوگند «رَبِّى» و «اِنّ» و لام در «لَحَقٌّ» و خود واژه «حَقَ» و اسمیّه بودن جمله، و جمله ( وَ ما اَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ) هر کدام بیانگر تأکیدى در این زمینه است.
4. ( وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لاَ تَأْتِینَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الْغَیْبِ) .
( سوره سبا، آیه 3.
4- کافران گفتند: "قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد. بگو: آرى به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد پرور دگارى که از عالم غیب آگاه است
در چهارمین آیه همین مطلب در شکل تازه اى مطرح شده; نخست از زبان کافران نقل مى کند که آنها گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد» یعنى اصلا قیامتى در کار نیست. ( وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَأْتِیْنَا السَّاعَةُ) .
سپس به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: «بگو:" آرى به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، پروردگارى که از غیب آگاه است."!»: ( قُلْ بَلَى وَ رَبِّى لَتَأْتِیَنَّکُمْ عالِمِ الْغَیْبِ) .
تکیه بر عنوان «عالِمِ الْغَیْبِ» ممکن است از این نظر باشد که علّت انکار منکران معاد به خاطر این بود که مى گفتند: چه کسى مى تواند این ذرّات پراکنده را از اطراف و اکناف زمین جمع آورى کند؟ و چه کسى مى تواند اعمال انسان ها را که همگى محو و نابود شده، و آثارى از آن باقى نمانده محاسبه کند، و پاداش و کیفر دهد؟ قرآن با یک کلمه مى گوید همان خدایى که عالم الغیب و آگاه از همه اسرار نهان است، این کار را بر عهده گرفته است.
امّا این که چرا یکى از نام هاى قیامت «ساعة» است؟ به خاطر آن است که به گفته ارباب لغت «ساعة» در اصل به معناى جزء کوچکى از اجزاى زمان است، یا به تعبیر دیگر لحظات زودگذر، و از آن جا که حساب بندگان در قیامت، یا اصل قیام قیامت، به سرعت انجام مى گیرد; این نام براى قیامت انتخاب شده است.(5)
ضمناً باید توجّه داشت که به گفته لسان العرب واژه «ساعة» هم به لحظه ناگهانى پایان جهان گفته مى شود، و هم به قیام قیامت که آن نیز به طور ناگهانى رخ مى دهد.
بعضى «ساعة» را به سه گونه تقسیم کرده اند: ساعة کبرى و ساعة وسطى و ساعة صغرى.
اولى روز رستاخیز، و دوّمى روز مرگ ناگهانى اهل یک زمان ـ مانند قوم نوح که همزمان با طوفان غرق شدند ـ و سومى روز مرگ هر انسانى است.(6)
پیام قران ایت اله مکارم جلد 5