چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

۱۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

پژوهشگر ژاپنی: آب زمزم منحصر به فرد است

 

یک دانشمند ژاپنی کشف کرده است که آب زمزم دارای خصوصیات منحصر به فردی است که در آبهای معمولی دیگر یافت نمی شود. به گزارش «تقریب»، دکتر “مساروا ایموتو”، دانشمند ژاپنی تأکید کرد: تحقیقات علمی بسیاری که به وسیلة تکنولوژی نانو بر روی آب زمزم انجام شده است، نشان می دهد هیچ یک از خواص این آب قابل تغییر نیست و اگر یک قطره از آب زمزم به ۱۰۰۰ قطره از آبهای معمولی اضافه شود، آن آبها خواص آب زمزم را به دست خواهند آورد.

این دانشمند تحقیقات بسیاری را بر روی آب زمزم انجام داده و به این نتیجه رسیده است که آب زمزم، آبی با برکت و منحصر به فرد است و بلورهای آن شبیه هیچ آب دیگری نیست و به هیچ وجه خواص آن تغییر نمی کند.

وی که پایه گذار نظریه تبلور ذرات آب است، می گوید: جملة “بسم الله الرحمن الرحیم” که در قرآن کریم وجود دارد و مسلمانان آن را در ابتدای کارهای خود یا در هنگام غذاخوردن و یا موقع خواب بر زبان می آورند، تأثیر عجیبی بر بلورهای آب دارد.

به گزارش سایت محیط، وی می افزاید: زمانی که بسم الله الرحمن الرحیم گفته می شود، تغییرات عجیبی در بلورهای آب رخ داده و آنها بسیار زیباتر می شوند، لذا می توان با گذاشتن کاستی از تلاوت قرآن کریم در کنار آب، آن را زیباتر و با صفاتر نمود

 

.

 

 

دانستنیهاى قرآن                   


تسبیح و تحمید و فرق این دو   

وقتى در نماز مى‏گوییم «سبحان‏ربى العظیم و بحمده» که خلاصه‏اش این است «تسبیح پروردگار عظیم مى‏کنم و حمد پروردگار عظیم» یا مى‏گوییم: «سبحان ربى‏الاعلى و بحمده» یعنى تسبیح مى‏کنم پروردگار برتر را و حمد مى‏کنم‏او را، «تسبیح مى‏کنم» یعنى چه؟ و «حمد مى‏کنم» یعنى چه؟

ثناى خدا به دو شکل است: یکى تسبیح و دیگرى تحمید.

تسبیح یعنى تنزیه، یعنى خدا را از آنچه که ذات او مبراست منزه‏کردن، و برتر دانستن او از آنچه که شان مخلوقین است، از آنچه که‏حاکى از نوعى نقص و ناتوانى و نارسایى است. اصلا کلمه «سبحان» معنایش این است که من او را تسبیح و تنزیه مى‏کنم ازاینکه به چشم دیده شود، با دست لمس شود، او را جسم بدانم وبگویم در جایى قرار گرفته است، او را محتاج و نیازمند بدانم به هرچیزى از جمله به عبادت خودم، خیر، او منزه است از نیاز و احتیاج، تنزیه مى‏کنم او را از اینکه به او نسبت ظلم و ستم بدهم، براى اوشریکى قائل باشم، او را مرکب و داراى اجزاء بدانم، بگویم از چه‏درست‏شده و از کجا آمده است. پس تسبیح یعنى یک سلسله‏چیزهایى را که من مى‏فهمم که خدا از اینها برتر و بالاتر است، با کلمه «سبحان» از او نفى مى‏کنم. ثناى الهى نظیر اقرار به توحید است که مجموع نفى و اثبات‏است، وقتى مى‏گوییم «لا اله الا الله» نفى مى‏کنیم معبودیت غیر را واثبات مى‏کنیم ذات او را. ثناى الهى هم همیشه نفى است و اثبات، نفى‏اش همین است: منزه است از...، ولى «حمد» توصیف‏پروردگار است به صفات اثباتى، او را ستایش مى‏کنم که همه نعمتهااز اوست، همه کمالات از اوست و به او بر مى‏گردد، او

به هر چیزى‏داناست: «بکل شى‏ء علیم»، بر هر چیزى تواناست: «و هو على‏کل شى‏ء قدیر»، او سمیع است، او بصیر است، او حى است، اوقیوم است، او ملک است، او مؤمن است، مهیمن است، عزیزاست، جبار است، متکبر است (1). این صفات اثباتى. پس ما با یک «سبحان ربى العظیم و بحمده»، یا یک «سبحان ربى الاعلى وبحمده» یک دنیا نقص را به نظر مى‏آوریم و مى‏گوییم خداى ما ازاینها منزه است، و یک سلسله کمالات را [به نظر مى‏آوریم ومى‏گوییم] خداى ما داراى چنین صفاتى است. در نماز وقتى سوره‏توحید را مى‏خوانیم مى‏گوییم: «قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلدو لم یولد و لم یکن له کفوا احد» هم صفات اثباتى در آن است وهم صفات سلبى. بعد مى‏گوییم: «کذلک الله ربى» چنان است‏پروردگار من، آن صفات کمالى اثباتى را دارد و من او را به آن‏صفات ستایش و حمد مى‏کنم. نقصى در او نیست، اینکه فرزند داشته باشد، فرزند چیزى باشد، مثل و مانند داشته باشد، در اونیست «کذلک الله ربى».

قرآن مى‏گوید این کار تسبیح و تحمید که شما در این شعور ظاهرى و انسانى تان باید آن را با تعلیمات انبیاء یاد بگیرید و با اراده‏و اختیار خودتان انجام دهید، تمام ذرات عالم وجود، خدا را تسبیح‏مى‏کنند و حمد مى‏کنند. این یک آیه از آیات قرآن [راجع به تسبیح وتحمید موجودات].

همچنین ما در قرآن پنج‏سوره داریم - بلکه با سوره «سبح‏اسم» به اعتبارى شش سوره داریم - که با تسبیح شروع مى‏شوند واینها را «مسبحات» مى‏گویند. سوره حدید این طور شروع مى‏شود:

«سبح لله ما فى السموات و الارض» هر چه در آسمانها و زمین است‏خدا را تسبیح مى‏کند.

سوره حشر و سوره صف به این شکل شروع مى‏شود: «سبح‏لله ما فى السموات و ما فى الارض». در اینجا کلمه «ما» تکرار شده‏است. باز مفاد همان است: هر چه در آسمانهاست و هر چه - نه هرکه - در زمین است‏خدا را تسبیح کرده است.

سوره جمعه و سوره تغابن [اینطور شروع مى‏شوند:] «یسبح‏لله ما فى السموات و ما فى الارض و هو العزیز الحکیم».

«سبح اسم» نیز امر به تسبیح است.

 

پى‏ نوشت

------------------------------

1. حشر/32 - 34.

 

منبع:

استاد مرتضى مطهرى آشنایى با قرآن جلد 4 صفحه 164



تورا غایب نامیده اند ، چون ظاهر نیستی نه اینکه حاضر نباشی
غیبت به معنای حاضر نبودن تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند ، فرق میان ظهور و حضور را نمی دانند ، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای ظهور است نه حضور و دلدادگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند ، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را ، وقتی ظاهر می شوی ، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تورا پیش از این هم دیده اند ، و راست می گویند ، چرا که تو در میان مائی ، زیرا امام مائی ، جمعه که از راه می رسد صاحبدلان دل از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دلهای بیقرار روی به قبله میکنند و آمدنت را به انتظار می نشینند . ...





أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَیْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَیْنَ أَعْلامُ الدِّینِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِأَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِوَ الطُّغْیَانِ أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ‏]،




أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَیْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِالْکِذْبِ [الْکَذِبِ‏] وَ الافْتِرَاءِ أَیْنَ مُبِیدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ أَیْنَ جَامِعُ الْکَلِمَةِ [الْکَلِمِ‏] عَلَى التَّقْوَى أَیْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتَى أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیَاءُ أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَیْنَ صَاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدَى أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا،

ک

گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری  در دیدار مردم آذربایجان به مناسبت قیام بیست ‌و نهم بهمن مردم تبریز



 28/11/1392

اجتماع امروز ما و دیدار ما با شما عزیزان تبریزى و دیگر شهرهاى آذربایجان، به‌مناسبت بیست‌ونهم بهمن است. بیست‌ونهم بهمن یک اسم فقط نیست، یک روز از قبیل روزهاى دیگر نیست؛ یک حادثه نیست. بیست‌ونهم بهمن یعنى آن واقعه و حادثه‌اى که در سال ۵۶، در یک چنین روزى - یعنى در روز بیست‌ونهم بهمن - پدید آمد [که] یک حادثه بود با چندین معنا. جوانهایى که در مجلس تشریف دارید - عزیزان من، فرزندان من - بیست‌ونهم بهمن را خیلى از شما ندیدید، [امّا] درس بیست‌ونهم بهمن همچنان زنده است، عبرتهاى بیست‌ونهم بهمن همچنان زنده است.
 چند معنا در این حادثه‌ى بزرگ وجود داشت: اوّل، نشان دادن و منعکس کردن ویژگى‌هاى اخلاقى و خصلتىِ مردم تبریز و مردم آذربایجان؛ این خیلى مهم است. ما باید خودمان را با خصلتهایمان، با خصوصیّات اخلاقیمان بشناسیم. دیگران مى‌نشینند اخلاقیّات ایرانى‌ها را همراه با تحریف، همراه با کوته‌بینى براى ما مینویسند! ما خودمان را باید در آیینه‌ى این حوادث، درست بشناسیم. در این حادثه‌ى بیست‌ونهم بهمن، مردم تبریز این خصلتها را از خودشان نشان دادند: اوّلاً ایمان عمیق دینى؛ ثانیاً غیرت دینى؛ ثالثاً شجاعت؛ پس از اینها، مسئله‌ى موقع‌شناسى، و درک درست حوادث؛ اینها خیلى مهم است براى یک مجموعه‌اى، براى یک جمعیّتى که باایمان باشند، شجاع باشند، قدرت اقدام داشته باشند و وقت اقدام را [هم] بدانند. زودتر و دیرتر از زمان مناسب، اقدام، اثربخش نیست. تبریزى‌ها درست در وقت خود، بیست‌ونهم بهمن را پدید آوردند و خلق کردند؛ این خصوصیّات، خیلى مهم است. تبریز و آذربایجان این خصوصیّات را قبل از بیست‌ونهم بهمن هم داشت و تا امروز هم دارد - حوادث بعدى هم این را نشان داده است - اینها را باید حفظ کرد. ایمان اسلامى، غیرت ایمانى، شجاعت، اهل اقدام بودن، پیشرو بودن، صف‌شکن بودن، کارهاى برجسته و نوآورى در راه اهداف والا انجام دادن، زمان را شناختن، موقعیّت را شناختن، و کار متناسب با موقعیّت را انجام دادن، یکى از برکات و آثار بیست‌ونهم بهمن بود که خصلتهاى برجسته‌ى مردم تبریز و آذربایجان را در آیینه‌ى تاریخ مجسّم کرد
.
 
نکته‌ى دوّمى که در بیست‌ونهم بهمن هست، نشان دادن این حقیقت است که پیوستگى بخشهاى مختلف کشور به یکدیگر، چقدر بابرکت است. قم کجا، تبریز کجا؟ حادثه‌اى در قم اتّفاق افتاده است. خب، آن کسانى که این حادثه را به‌وجود آوردند، خواستند نگذارند این حادثه زنده بماند، باید فراموش بشود؛ ناگهان از یک نقطه‌ى دوردست از قم، یعنى از تبریز، مردم به‌پا میخیزند و آن حادثه‌ى قم را زنده نگه میدارند. این‌جور نبود که چهلم [حادثه‌ى نوزدهم دى] را خود مردم قم بگیرند، تبریز گرفت. دستگاه جبّار و طاغوت، متوحّش شد، عکس‌العمل ناشیانه‌اى در مقابل مردم تبریز انجام داد، عدّه‌اى شهید شدند. تبلیغاتى که آن روز کردند، تبلیغات بسیار ناشیانه و غلطى بود؛ خواستند ماست‌مالى کنند. قضیّه گذشت، چهلم مردم تبریز را مردم یزد به‌پاداشتند. ببینید، این پیوستگىِ بخشهاى مختلف کشور [است]؛ بعد این تسلسل راه افتاد. مبتکر شماها بودید در اقامه‌ى اربعین‌هاى شهیدان انقلاب، بعد این جریان به راه افتاد؛ یزد و شیراز و بوشهر و بقیّه‌ى نقاط کشور. این هم نکته و مسئله‌ى دوّم از مسائل بیست‌ونهم بهمن.
 نکته‌ى سوّم این است که اگر آن روز به مردم قم در نوزدهم دى یا به مردم تبریز در بیست‌ونهم بهمن میگفتند که این حرکت شما به یک انقلاب عظیمى منتهى میشود، کسى باور نمیکرد؛ امّا شد. این نشان‌دهنده‌ى این است که اگر ملّتى همّت کند، پا در صحنه بگذارد، عقب‌نشینى نکند، کوه‌ها را میتواند جابه‌جا کند، معجزاتى میتواند به‌وجود بیاورد، و این معجزه به وقوع پیوست. عزیزان من، جوانها! فکر کنید، مطالعه کنید بر روى حادثه‌ى پدید آمدن انقلاب. شبیه‌ترین حادثه به معجزات انبیا، این حادثه‌ى پیروزى انقلاب بود. مگر در مخیّله‌ى کسى میگنجید ملّتِ یک کشور تحت سلطه‌ى آمریکا، اسیرِ فرهنگ غربى، اقتصادِ بکلّى در مشت دشمنان قدرتمند بین‌المللى، از لحاظ نظامى ضعیف، از لحاظ حیثیّت بین‌المللى منزوى، بلند شوند علیه همه‌ى نمادهاى قدرتِ پوشالىِ مادّى، و پرچم اسلام را بلند کنند در دنیاى مادّیگرى، در مقابل شرق و غرب - آمریکا و شوروى در صد مسئله با هم اختلاف داشتند، امّا در یک مسئله با هم اتّفاق داشتند، و آن یک مسئله عبارت بود از زدن انقلاب اسلامى - بایستد، پیروز بشود، موفّق بشود، آنها را به عقب‌نشینى وادار کند! چه کسى باور میکرد؟ امّا شد و این درس است.