چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

۱۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

تفسیر موضوعى چیست؟ و چه مشکلاتى را حل مى کند؟

پاسخ به این دو سؤال مهم اثر عمیقى در فهم صحیح تر و بهتر کتاب هایى چون کتاب حاضر دارد، و تا جواب این دو پرسش روشن نشود نمى توان به خوبى دریافت که این گونه کتاب ها چه هدفى را تعقیب مى کند.

در پاسخ سؤال اول یادآور مى شویم که قرآن مجید کتابى است که در طول 23 سال با توجّه به نیازها و شرایط مختلف اجتماعى و حوادث گوناگون نازل شده، و همگام با پیشرفت جامعه اسلامى پیشروى کرده است.

آیات سوره هایى که در مکّه نازل شده عمدتاً ناظر به تحکیم پایه هاى ایمان و اعتقاد نسبت به توحید و معاد، و مخصوصاً مبارزه شدید و پى گیر با شرک و بت پرستى است، در حالى که آیات سوره هایى که در مدینه نازل شده و طبعاً بعد از تشکیل حکومت اسلامى بوده ناظر به احکام اجتماعى، عبادى، سیاسى و تشکیل بیت المال و نظام قضایى اسلام و مسائل مربوط به جنگ و صلح و نبرد با منافقان و امثال آن مى باشد که اسلام با آن درگیر بوده است.

بدیهى است هیچ یک از این مسائل به صورت یک رساله عملیه یا یک کتاب درسى و کلاسیک مطرح نگشته; بلکه طبق نیازها، و مناسبت ها، و ضرورت ها،  آیات نازل گشته است. مثلا ملاحظه مى کنیم که احکام مربوط به جهاد و دستورات جنگى و عهدنامه ها و اسیران و غرامت هاى جنگى و مانند آن به طور پراکنده در هر غزوه و به مناسبت آن غزوه نازل گشته; درست مانند نسخه هاى یک طبیب ماهر که هر روز به تناسب حال بیمارى مى نویسد تا او را به سلامت کامل برساند.

حال اگر آیات قرآن را که در هر سوره از سوره ها نازل شده به ترتیب تفسیر کنیم نام آن تفسیر ترتیبى خواهد بود، و اگر آیات مربوط به یک موضوع را از تمام قرآن جمع آورى نموده در کنار هم بچینیم، و آن را فصل بندى نموده و تفسیر کنیم نامش تفسیر موضوعى است.

مثلا هرگاه تمام آیات مربوط به جهاد که در طى ده سال در سوره هاى مدنى نازل شده، یا آیات مربوط به اسماء و صفات خداوند که در طى 23 سال در تمام قرآن نازل گردیده، در کنار هم قرار گیرد، و در رابطه با یکدیگر تفسیر شود تفسیر موضوعى نام خواهد داشت، در حالى که اگر هر آیه را در جاى خود جداگانه مورد بحث و بررسى قرار دهیم همان تفسیر ترتیبى است.

هریک از این دو نوع تفسیر مزایا و آثارى دارد که ما را از یکدیگر بى نیاز نمى سازد و به مصداق: هر چیز به جاى خویش نیکواست; هر دو نوع تفسیر براى پژوهندگان قرآن ضرورى و لازم است. (البتّه در آغاز، کار تفسیر ترتیبى و سپس تفسیر موضوعى)!

 پیام قران آیت اله مکارم

تفسیر موضوعى چیست؟

قبل از پاسخ به این سؤال لازم است سؤال دیگرى را مطرح کنیم; و آن این که: چرا قرآن به سبک موضوعى جمع آورى نشده، و شبیه کتاب هاى معمولى نیست; و با تمام آنها تفاوت دارد؟
پاسخ این است که: براى تهیّه کتاب هاى معمولى مؤلف یا مؤلفان، موضوعات مختلفى را که در یک قدر جامع شریک اند، در نظر مى گیرند; مثلا بیمارى هاى مختلف که همه آنها به مسأله سلامت انسان ارتباط دارد در علم طب در نظر گرفته مى شود; سپس مسائل مربوط به این موضوعات را به فصول و ابواب مختلف تقسیم مى کنند ـ بیمارى هاى قلبى، بیمارى هاى عصبى، بیمارى هاى گوارشى، بیمارى هاى دستگاه تنفسى، بیمارى هاى پوستى و بیمارى هاى دیگر ـ بعد از آن هر فصل و هر باب را با توجّه به مقدمات و نتایج آن مورد بررسى قرار مى دهند، و به این ترتیب کتابى بنام کتاب طب تدوین مى شود.

انواع مختلف تفسیر

هنگامى که سخن از تفسیر قرآن به میان مى آید فوراً نظرها به همان تفسیر معمولى (تفسیر ترتیبى) جلب مى شود که آیات قرآن را به ترتیب مورد بحث و بررسى قرار مى دهد و محتوا و حقیقت آنها را روشن مى سازد; همان کارى که از صدر اسلام تا کنون در تفسیر قرآن معمول بوده است، و دانشمندان و علماى بزرگ اسلام صدها یا هزاران کتاب به نام تفسیر قرآن مجید در زمینه آن تألیف کرده اند.


امت واحده


 إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ


این است امت‏ شما که امتى یگانه است و منم پروردگار شما پس مرا بپرستید


همه‏ ى ادیان الهى، در مقصد و هدف یکى هستند. «ان هذه امّتکم امّة واحدة»
توحید و وحدت کلمه، اساس کار ادیان الهى است. «اُمّة واحدة»
ربوبیّت مقتضى پرستش است. «و انّا ربّکم فاعبدون»



آیه شماره 92  از سوره مبارکه انبیاء

  نگه داشتن زبان

امام سجاد(ع):  

احْفَظْ عَلَیْکَ لِسَانَکَ تَمْلِکْ بِهِ إِخْوَانَک .

 زبانت را نگه دار تا برادرانت را نگه دارى
 
بحارالانوار، ج71،ص156

آیه شماره 2  از سوره مبارکه عنکبوت
امتحان عمومی

 
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ
آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند
ایمان، تنها با زبان و شعار نیست، بلکه همراه با آزمایش است.«أحسب... هم لایفتنون» (ادّعا کافى نیست، باید عملکرد را دید و قضاوت کرد.)

  برآوردن حوائج حاجت مند

امام حسین (ع):  


اِعلَموا أنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیکُم مِن نِعَمِ اللّه ِ عَلَیکُم ، فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحورَ نِقَما .


 بدانید که نیازهاى مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شماست . از آنها ملول نشوید که گرفتار مى شوید.
 
ارشاد القلوب ،ج1،ص138

راز نزول باران      

در زمانى که امام حسن عسکرى (ع)در زندان بود در سامراء قحط سالى شد و باران نیامد. خلیفه وقت (معتمد) دستور داد تا همه براى نماز استسقاء (طلب باران ) به صحرا بروند. مردم سه روز پى در پى براى نماز به مصلى رفتند و دعا کردند ولى باران نیامد.
روز چهارم «جاثلیق» بزرگ اسقفهاى مسیحى با نصرانیها و رهبانان به صحرا رفتند. در میان آنها راهبى بود. همین که دست به دعا برداشت باران درشت به شدت بارید بسیارى از مسلمانان از دیدن این واقعه شگفت زده شده و تمایل به دین مسیحیت پیدا کردند این قضیه بر خلیفه ناگوار آمد ناگزیر دستور داد امام را به دربار آوردند خلیفه به حضرت گفت : به فریاد امت جدت برس که گمراه شدند!

امام (ع) فرمود: فردا خودم به صحرا رفته و شک و تردید را به یارى خداوند از میان برمى دارم، همان روز جاثلیق با راهب ها براى طلب باران بیرون آمد و امام حسن عسکرى (ع) نیز با عده اى از مسلمانان به سوى صحرا حرکت نمود همین که دید راهب دست به دعا بلند کرد به یکى از غلامان خود فرمود: دست راست او را بگیر و آنچه را در میان انگشتان اوست بیرون آور. غلام دستور امام (ع) را انجام داد و از میان دو انگشت او استخوان سیاه فامى را بیرون آورد امام (ع) استخوان را گرفت. آن گاه فرمود: حالا طلب باران کن !
راهب دست به دعا برداشت و تقاضاى باران نمود. این بار که آسمان کمى ابرى بود، صاف شد، خلیفه پرسید: این استخوان چیست ؟
امام (ع) فرمود: این استخوان پیامبرى از پیامبران الهى است که این مرد از قبر یکى از پیامبران خدا برداشته است. هرگاه استخوان پیامبران ظاهر گردد آسمان به شدت مى بارد.

بحار الانوار: ج 50، ص 270

 

  سه ویژگی مومن

پیامبراکرم ص:  

إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِی الدِّینِ، وَ زَهَّدَهُ فِی الدُّنْیَا، وَ بَصَّرَهُ بِعُیُوبِ نَفْسِهِ.


 هرگاه خداوند به بنده ای اراده خیر کند اورا دین فهم و زاهد در دنیا و آگاه به عیوبش گرداند.
 


الکافی ،ج2،ص130

هشتم شوّال

روز ویران کردن قبور ائمّه بقیع توسّط گروه متعصّب و گمراه وهّابى در سال 1344 هجرى قمرى است.

وهّابیّون که گروهى اندک، متعصّب و نادان در میان مسلمانان به شمار مى روند داراى عقاید افراطى عجیبى هستند و با همه مذاهب اسلامى در امورى به مخالفت برخاسته اند که از جمله آنها، توسّل به اولیاءاللّه، ساختن ضریح و گنبد براى آنان و مسأله شفاعت است. از همین رو، بناى قبور امامان بقیع و حمزه سیّدالشّهدا و دیگر بزرگان اسلام و قبور صحابه و حتّى قبر پدر بزرگوار پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در مدینه و دیگر شهرها تخریب نمودند، و در پى تخریب ضریح و گنبد رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز بودند که بر اثر واکنش هاى شدید جهان اسلام، از آن دست کشیدند.

آنان به سبب همین عقاید جاهلانه و خشک، با تأسّف بسیار آثار تاریخى اسلامى فراوانى را در حرمین شریفین تخریب کردند; آثار ارزشمندى که مى توانست سبب پیوند نسل حاضر با تاریخ گذشته اسلام باشد. متأسّفانه همه آنها از دست رفت.

 برداشت از مفاتیح الجنان