چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

۱۲۱ مطلب با موضوع «چهارده معصوم» ثبت شده است

از مصادیق کوثر و خیر کثیر اعطائی الهی به آن حضرت:




 

آنکه وجود او را رحمت برای تمام عالمیان و نعمت برای تمام جهانیان قرار داد. چنانکه در آیه  107 سوره انبیاء میفرماید (و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین) و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم

مظهر رحمت شده اندر جهان  عالم و آدم طفیل او بدان

شد وجودش رحمتا للعالمین  خاتم پیغمبران و مرسلین

حق مر او را برگزید از این و آن  رحمه للعالمینش کرد از آن

این عطای کوثر ربانی است  شکر آن (صل) سپس قربانی است




از مصادیق کوثر و خیر کثیر اعطائی پروردگار به آنحضرت آنکه مقام خاتمین در نبوت را منحصرا به آن بزرگوار عطا فرمود     چنانکه در آیه 40 سوره احزاب میفرماید(و ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول‏الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شی‏ء علیما) محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولى فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خدا همواره بر هر چیزى داناست

پس محمد (ص) خاتم آمد در مقام  نیست کس ما فوق او اندر نظام

از عنایات خدای ذوالجلال  ختم گردیده به آن حضرت کمال

ز آن شرایع نسخ شد با دین او  که نباشد بهتر از آئین او

شرع او ثابت الی یوم القیام  حکمش ایضا در حلال و در حرام





 


بیان شأن نزول سوره‏ ی مبارکه‏ ی کوثر


 

از مصادیق کوثر و خیر کثیر اعطائی الهی نسل کثیر و ذریه فراوان است که اعطاء آن به لطف و عنایت ذات اقدس احدیت به حضرت ختمی مرتبت محمد صلی الله علیه و آله از وجود حضرت فاطمه زهرا سلام‏الله‏علیها دختر آن حضرت این کثرت نسل و ذریه بسیار نشأت گرفته است. چنانکه آیه اخیره در سوره مبارکه کوثر برهان این حقیقت و شاهد این واقعیت است، زیرا در شأن نزول سوره‏ی کوثر مفسرین اتفاق دارند بر اینکه این سوره مبارکه وقتی برپیغمبر اکرم(ص) نازل گردید که پسران حضرت خاتم الانبیاء علیه آلاف التحیه و الثناء بنام قاسم و عبدالله رحلت نموده و از دار دنیا رفته بودند و دشمنان و حسودان و مخالفان پیغمبر خاتم (ص) از مرگ دو پسر آن بزرگوار اظهار مسرت و شادی نمودند و گفتند این شخص یعنی پیغبمر اکرم (ص) ابتر و بلاعقب است و نسل او قطع شد و دیگر اثری از او باقی نخواهد ماند.

فقدان پسران خردسال پیغمبر خاتم ، و زخم زبان دشمنان آن بزرگوار که او را ابتر خواندند، موجب ناراحتی و افسردگی حضرت ختمی مرتبت محمد (ص) گردید. لذا دراین موقع ذات اقدس حق جل و علا برای تسلی خواطر خاتم النبیاء علیه و آله افضل التحیه و الثناء سوره مبارکه کوثر را به لطف و عنایت بر آن حضرت نازل فرمود و به جیبش حضرت ختمی مرتبت محمد مژده و بشارت داد که ما به تو کوثر یعنی خیر کثیر بی‏نهایت عطا و مرحمت فرمودیم و از جمله عطایای ما به تو نسل کثیر و ذریه فراوان است که از وجود حضرت فاطمه دختر والاگهر تو به تو خواهیم داد.

(و اینک نسل پربرکت و ذریه آن حضرت است که به اعجاز قرآن مشهود و تحقق یافته است) پس در برابر اعطاء کوثر و این خیر بی‏نهایت و به شکرانه این نعمت برای پروردگارت نماز

بگذار و برای او نحر و قربانی کن که محققا دشمن بدگوی تو ابتر و مقطوع‏النسل و بلاعقب است:

و اما نسل تو و ذریه‏ی تو بکثرت و عزت و سیادت باقی است و آثار روحانی و جسمانی تو از قرآن و عترت تا افق آخرت ثابت و جاوید و شرف دنیا و آخرت و سیادت و نشاتین ملک و ملکوت از آن تو است:


مژده دادش ذات یکتای ودود  کای تو ما را مقصد از کل وجود

لطف ما داده به تو خیر کثیر  آن عطای کوثر است ای بی‏نظیر

کوثر اعطائی ما ای حبیب  خیر بیرون از شمار است و حسیب

چیست کوثر آن وجود فاطمه (ع)  نسل تو جاوید و ثابت دائمه

ما تو را دادیم که کوثر ای رسول (ص)  دخت تو صدیقه زهرای بتول

منبع خیر کثیر این کوثر است  که بقای نسل تو زین گوهر است

دولت تو تا ابد پاینده است  دشمنت را قهر من کوبنده است

ای نبی خاتم عالی مقام  تا قیامت دین تو دارد قوام

کوری چشم حسودان تا ابد  حافظ دین تو الله الصمد

(باز باش ای باب رحمت تا ابد  بارگاه ما له کفوا احد)

دولت ذریه ات جاوید باد  تو بدن اعطاء کوثر باش شاد

این شرافت در نظامین وجود  خاص تو کرده خداوند ودود

شکر ایزد را که بنمودت عطا  دولت جاوید اندر دو سرا

کوثر اعطائی این خیر کثیر  بر تو لازم شکر آن ای بی‏نظیر

شکر این کوثر فصل و انحر است  دشمنت خود بی‏اثر او ابتر است

جان (ربانی) ثناگو تا ابد  بر محمد مظهر ذات صمد

سایه قرآن و عترت مستدام  بر سر ما دائما در دو نظام



 


کوثر یعنی چه؟


 

 

کوثر به معنای خیر کثیر است و در این مقام که مقام تفضل و عنایت ذات اُلُوهی است به حضرت ختمی مرتبت، شامل است جمیع خیرات نامتناهیه و تمام مواهب و فیوضات الهیه و کلیه عطایا و آلاء و نعم ربانیه را علی الاطلاق اعم از مواهب و عطایای لاهوتیه و جبروتیه و ملکوتیه و ناسوتیه و اعم از نعم دنیویه و برزخیه و اخرویه و اعم از نعم غیبیه و شهودیه و اعم از نعم ظاهریه و باطنیه و از نعم آفاقیه و انفسیه و نعم امریه و خلقیه از عرشیه و فرشیه بطوریکه هیچ خیر و نعمتی و کمالی و فضیلتی در اقلیم هستی و دار وجود از غیب و شهود نیست، مگر اینکه همه در تحت حیطه کوثر اعطائی الهی به حبیبش خاتم النبیاء و سرور اصفیاء حضرت محمد مصطفی علیه و آله آلاف التحیه و الثناء واقع و قرار گرفته است.





کتاب فضل پیمبر تمام نتوان کرد                             اگر مداد شود ابحر و قلم اشجار

کسی که دم زند از فضل بی نهایت او        چو مرغکی است که از بحر تر کند منقار

آب دریا را اگر نتوان کشید                       هم به قدر تشنگی باید چشید








یکی از راههایی که می‏توان به وسیله‏ی آن، بانوی شایسته‏ی اسلام و آثار و نتایج درخشان تربیت اسلامی را مشاهده نمود این است که بانوان صدر اسلام و تربیت یافتگان مکتب وحی را به طور کامل بشناسیم و جزئیات زندگی آنان را مورد بررسی و کنجکاوی قرار دهیم.
حضرت زهرا علیهاالسلام بدون شک در رأس تمام بانون اسلام قرار دارد. زیرا او تنها بانویی است که پدرش، شوهرش، دو فرزندش و خودش نیز معصوم بوده و محیط پرورش و زندگی زهرا محیط عصمت و طهارت بوده است


.


بقیه در ادامه مطلب

اسماء و القاب و کنیه حضرت فاطمه زهرا


ابن‏بابویه بسند معتبر از یونس به ظبیان روایت کرده است که حضرت صادق کاشف حقایق علیه الصلوه والسلام فرموده که حضرت فاطمه سلام‏الله‏علیها را نه اسم است نزد خدای عزوجل (الفاطمه و الصدیقه و المبارکه و الطاهره و الزکیه و الراضیه والمرضیه و المحدثه و الزهراء). آنگاه حضرت صادق علیه‏السلام فرمود که آیا می‏دانی که چیست تفسیر فاطمه(ع) یونس عرض نمود خبر بده مرا از معنی آن ای سید من. حضرت فرمود (فُطِمَتْ من الشر)یعنی بریده شده است از کّل بدیها. سپس فرمود که اگر امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام تزویج نمی‏نمود او راکفوی و نظیری نبود او را بر روی زمین تا روزقیامت. نه آدم و نه آنها که بعد از او بودند (از کتاب بحار و غیره)


ذات اقدس حق تعالی و مبدء اعلی از عنایتی که به حضرت فاطمه(س) داشته، اسم او را از اسم خود مشتق فرموده است. چنانکه در روایت معتبر از قول پیغمبر(ص) آمده که قال النبی (ص) لفاطمه شق اللَّه لک یا فاطمه اسماً من اسمائه فهو الفاطر و انت فاطمه) (از بحار ج 43) این حدایث شریف نورانی برهان و دلیل ساطع است که حضرت فاطمه سلام‏الله‏علیها مظهر اسماء حسنای الهی و مجلای صفات علیای ربوبی است و این حدیث دلالت بر عصمت آن ملکه ملک و ملکوت دارد چه در علم کلام و حکمت متعالیه با براهیه عقلیه و ادله متقنه محکمه ثابت و مبرهن گردیده که خدای متعال و ذات ذی‏الجلال الوهی منزه و مبری از کل عیوب و نقائص است و جامع جمیع صفات کمالیه و نعوت جمالیه و جلالیه است. بنابراین کسی که مظهر صفات و اسماء اوست می‏بایست به حکم عقل و برهان منزه و مبری از کل عیوب و نواقص باشد مگر نقص امکان که این از لوازم وجود ممکن الوجود است.

پس مستفاد از جمله (فطمت من الشر) در تفسیر فاطمه (ع) و اشتقاق فاطمه از اسم مبارک (فاطر) دلیل قاطع است بر اینکه حضرت فاطمه سلام‏الله‏علیها منفطمه است از جمیع شرور و عیوب و نقائص و چون چنین است پس لازم است که واجد جمیع خیرات و دارای جمیع محاسن و مکارم و متصف به کل کمالات در تمام شئون بوده باشد.

معصوم سوّم - حضرت فاطمه زهراء (ع

محمّد رسول اللّه (ص (

فاطمه پاره تن من است


هر که او را شاد گرداند مرا شادمان کرده


و هر که او را بیازارد مرا آزرده است

.


بدون تردید، در میان زنان و بانوان اسلامى فاطمه زهرا (ع ) محبوب ترین چهره دینى ، علمى ، ادبى ، تقوایى و اخلاقى در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار مى رود. شخصیت فاطمه زهرا (ع ) (( سیدة نساء العالمین )) (سرور زنان جهان ) اسوه و الگویى تام و تمام براى تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است .
در دامن پاک فاطمه زهرا (ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز عالم بشرى ، حضرت امام حسن (ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین (ع ) سرور شهیدان تربیت یافتند، و نیز زینب کبرى (ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه یکتا در سخنورى و حق طلبى که پیام حسینى و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و و ریا و پستى و دنیاپرستى را از چهره یزید و یزیدیان به یک سو زد. کیست که نداند که مادر در تربیت فرزندان بویژه دختران ، سهم بسیار زیادى دارد. و فاطمه زهرا (ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامى را در مهد عفت و کانون تقواى خانوادگى به پسران خود آموخت


.



تورا غایب نامیده اند ، چون ظاهر نیستی نه اینکه حاضر نباشی
غیبت به معنای حاضر نبودن تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند ، فرق میان ظهور و حضور را نمی دانند ، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای ظهور است نه حضور و دلدادگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند ، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را ، وقتی ظاهر می شوی ، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تورا پیش از این هم دیده اند ، و راست می گویند ، چرا که تو در میان مائی ، زیرا امام مائی ، جمعه که از راه می رسد صاحبدلان دل از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دلهای بیقرار روی به قبله میکنند و آمدنت را به انتظار می نشینند . ...





أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَیْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَیْنَ أَعْلامُ الدِّینِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِأَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِوَ الطُّغْیَانِ أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ‏]،




أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَیْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِالْکِذْبِ [الْکَذِبِ‏] وَ الافْتِرَاءِ أَیْنَ مُبِیدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ أَیْنَ جَامِعُ الْکَلِمَةِ [الْکَلِمِ‏] عَلَى التَّقْوَى أَیْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتَى أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیَاءُ أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَیْنَ صَاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدَى أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا،

ک

   امام حسن عسگری(علیه السلام) زمینه ساز غیبت

به علت فشارهای روز افزون عباسیان بر امامان معصوم و آزار و شکنجة آنان و نیز آماده نبودن جامعه برای پذیرش امامت امام مهدی علیه السلام ، مشیّت الهی چنین تعلق گرفت که آخرین وصی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  و ائمه علیهم السلام ، حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف  در غیبت فرو رود؛ تا وجود مقدسش از گزند حوادث زمان، مصون بماند، در فرصت مناسبی به میان مردم بیایند و مردم از وجود پرفروغ آن امام بهره‌مند شوند.


طبیعی است که مردم و جامعه می‌بایست آمادگی‌های لازم را می‌داشتند تا موضوع غیبت امام را بپذیرند و دچار سردرگمی و انحراف در دین نشوند. از این رو، امام عسگری علیه السلام ، با انجام اقداماتی حکیمانه، در مسیر زمینه سازی و آماده کردن مردم برای پذیرش امر مهم غیبت امام دوازدهم (حضرت مهدی علیه السلام ) قدم‌های بسیار مؤثری برداشتند؛ 

 

  اول. خبر دادن از غیبت

  از جمله اقدامات مهم امام حسن عسگری علیه السلام ، در زمینه سازی غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، طرح پیشاپیش مسألة غیبت بود. ‌ایشان در موارد متعددی، غیبت فرزندشان را ـ که جانشین پس از خودشان محسوب می‌شد ـ خبر دادند و اینگونه مردم و جامعه را برای پذیرش غیبت آماده کردند.


موسوی بغدادی نقل می‌کند: از امام حسن عسگری علیه السلام ، شنیدم که می‌فرمود: «گویا شما را می‌بینم که پس از من درباره جانشینم اختلاف می‌کنید. آگاه باشید که هر کس به ائمة بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، اقرار کند، اما منکر فرزندم شود؛ مانند کسی است که به همه انبیای الهی و رسولانش اقرار داشته باشد، اما نبوت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، را انکار کند؛ زیرا اطاعت از آخرین نفر ما، مانند اطاعت از اولین ماست و منکر آخرین نفر ما مانند منکر اولین ماست. آگاه باشید که برای فرزندم، غیبتی است که مردم در آن شک می‌کنند؛ مگر کسی که خدای تعالی وی را حفظ فرماید».

از جمله اقدامات مهم امام حسن عسگری علیه السلام ، در زمینه سازی غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، طرح پیشاپیش مسألة غیبت بود. ‌ایشان در موارد متعددی، غیبت فرزندشان را ـ که جانشین پس از خودشان محسوب می‌شد ـ خبر دادند و اینگونه مردم و جامعه را برای پذیرش غیبت آماده کردند

علی بن همام نیز از محمد بن عثمان عمری و او از پدرش نقل کرده است: من نزد امام عسگری علیه السلام  بودم که از آن حضرت درباره خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است، مبنی بر این که: زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمی‌ماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است، پرسیدند. ایشان فرمود: «این سخنان، حق است؛ همچنان که روز روشن، حقیقت دارد». گفتند: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: «فرزندم محمد؛ او امام و حجت پس از من است هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن، وقت، معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج می‌کند و گویا به پرچم‌های سپیدی می‌نگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهتراز است».

 

   دوم. ارتباط حداقلی با شیعیان

  امام عسگری علیه السلام ، برای مهیا نمودن ذهنیت مردم و خصوصاً شیعه، درباره امر غیبت، شیوه نهان سازی خود را بیش از آنچه در زندگی امام هادی علیه السلام ، مورد توجه بود، به کار گرفت. از این رو، ایشان به جز ایامی که به دستور معتمد، برای دیدار وی از خانه بیرون می‌رفت و یا به جهت مصالحی که در نظر داشت، به کسی اجازه ملاقات می‌داد، یا خود، شخصاً به دیدار آنها می‌رفت، دیدار و ملاقات دیگری با مردم نداشت.3 به گفته مسعودی، امام حتی برای شیعیان خود ظاهر نمی‌شد و از پشت پرده، با آنان سخن می‌گفت.

این عمل حضرت عسگری و پدر بزرگوارش، مقدمه‌ای برای غیبت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، بود تا شیعیان با آن مأنوس شده و منکر غیبت نشوند؛ چرا که اگر غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، به صورت ناگهانی رخ می‌داد، وضعیت بسیار سخت و غیر قابل تحمّلی برای شیعیان به وجود می‌آمد و چه بسا درک غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، برای یاران و اصحاب خاص حضرت هم مشکل می‌شد؛ تا چه رسد به مردم عادی که مدت‌های زیادی با امام و حجت خدا به طور مستقیم ارتباط برقرار می‌کردند. در آن شرایط، حتی ممکن بود در اصل وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، نیز شبهه ایجاد شود.

 

   سوم. تقویت سازمان وکالت

  ا قدام دیگر امام حسن عسگری علیه السلام ، برای زمینه سازی غیبت، ایجاد سازمان وکالت و تقویت آن بود. این نهاد در عصر امام صادق علیه السلام ، تشکیل شد با فعالیت‌های مختلف و با نظارت امامان معصوم علیهم السلام ، کار خود را آغاز کرد و به تدریج تا زمان امام حسن عسگری علیه السلام  ، شکل منسجم نظام مندی به خود گرفت.

هرچه شیعه به عصر غیبت نزدیک‌تر می‌شد، راه ارتباط مستقیم او با امام نیز محدودتر می‌گشت و در مقابل، نهاد وکالت نیز تقویت می‌شد؛ تا حدی که در زمان امامین عسگریین (علیهما السلام) غالب ارتباطات شیعه با این دو امام بزرگوار، از راه مکاتبه و یا وکلا و نمایندگان، صورت می‌گرفت

برداشت از سایت تبیان




هشتم ربیع الثانی
سالروز ولادت  امام حسن عسگری (ع) بر تمامی شیعیان و مسلمانان جهان مبارک باد


   پسر فاطمه، نور هدی
  
سبزترین باغ بهار خدا
  
با تو دل از غصه رها می شود
  
پاکتر از آینه ها می شود
  
ای گل گلزار خدا، یا حسن عسکرى (ع)
  
آینه ی قبله نما یا حسن عسکرى (ع
)



میلاد یازدهمین امام، و سیزدهمین کشتی نجات آقا امام حسن عسکرى (ع) بر شما مبارک باد.



شناخت مختصرى از زندگانى امام عسکرى (ع)
 

نام: حسن بن علی.

کنیه: ابومحمد.

القاب: عسکرى، زکى، خالص، صامت، سراج، تقى و خاص (به امام حسن عسکرى(ع)، امام على النقى(ع) و امام محمد تقى(ع)، ابن الرضا نیز گفته مى‏شد.)

منصب: معصوم سیزدهم و امام یازدهم شیعیان.

تاریخ ولادت: هشتم ربیع الثانى سال 232هجرى.

محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

نسب پدرى: ابوالحسن، على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب(ع).

نام مادر: حُدیث، که او را جدّه مى‏گفتند.

برخى نام او را سلیل و برخى دیگر، سوسن نقل کرده‏اند. این بانوى پاکیزه، که در عصر خویش از بهترین زنان عالم بوده و مفتخر به همسرى ذریه پیامبر اکرم(ص) است، در ولایت خویش پادشاه زاده بود. امام هادى(ع) در شأن او فرمود: سلیل، دور از هر آفت، پلیدى و آلودگى است.

مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، حضرت امام هادى(ع)، در سال 254 تا سال 260هجرى، نزدیک به شش سال.

تاریخ و سبب شهادت: هشتم ربیع الاول سال 260 هجرى، در سن 28 (یا 29) سالگى، به وسیله زهرى که معتمد عباسى به آن حضرت خورانید.

محل‏دفن: سامرا (درسرزمین عراق‏کنونى)، در جوار مرقد پدرش، امام‏هادى(ع).

همسر: نرجس (صیقل).

فرزند : ابوالقاسم، محمد بن حسن، صاحب الزمان(ع).

امام زمان(ع) تنها فرزند امام حسن عسکرى(ع) هستند. امام عسکرى(ع) تولد و زندگىِ تنها فرزندش را بر بیگانگان پنهان نگه مى‏داشت تا از سوى دشمنان اهل‏بیت(ع) و مزدوران خلیفه‏آسیبى به وى نرسد. 

اصحاب و یاران:

1. احمد بن اسحاق اشعرى.
2. احمد بن محمد بن مطهر.
3. اسماعیل بن على نوبختى.
4. محمد بن صالح همدانى.
5. عثمان بن سعید عمروى.
6. محمد بن عثمان عمروى.
7. حفص بن عمرو عمروى.
8. ابوهاشم، داود بن قاسم جعفرى.
9. احمد بن ابراهیم بن اسماعیل.
10. احمد بن ادریس قمى.

در برخى منابع، تعداد اصحاب و یاران امام حسن عسکرى(ع) بیش از صد نفر ذکر شده است. 


صلوات بر حضرت امام حسین علیه السلام

از جمله اعمال در حرم امام حسین علیه السلام صلوات فرستادن بر آن حضرت است و روایت شده که مى ایستى پشت سر نزد کتف شریف آن حضرت و صلوات مى فرستى بر پیغمبر صلى الله علیه و آله و بر حسین صلوات اللّه علیه و سیّد بن طاوس در مصباح الزّائرین صلوات را براى آن حضرت در ضمن یکى از زیارات نقل کرده :

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِّ عَلى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ قَتیلِ

خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و درود فرست بر حسین مظلوم و شهید کشته

الْعَبَراتِ وَاَسیرِ الْکُرُباتِ صَلوةً نامِیَةً زاکِیَةً مُبارَکَةً یَصْعَدُ اَوَّلُها وَلا یَنْفَدُ آخِرُها اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ على [اَحَدٍ مِنْ] اَوْلادِ الاَْنْبِیاَّءِ

اشکهاى دیدگان و اسیر گرفتاریها درودى فزاینده و پاکیزه و با برکت که بالا رود آغازش و پایان نپذیرد انجامش بهترین درودى که فرستى بر یکى از فرزندان پیمبران

وَالْمُرْسَلینَ یا رَبَّ الْعالِمینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الاِْمامِ الشَّهیدِ الْمَقْتُولِ الْمَظْلُومِ الْمَخْذُولِ وَالسَّیِّدِ الْقاَّئِدِ وَالْعابِدِ الزّاهِدِ وَالْوَصِىِّ

و رسولان اى پروردگار جهانیان خدایا درود فرست بر امام شهید کشته (راه حق ) آن مظلوم بى کس و آن آقاى پیشوا و آن عابد پارسا و وصى

الْخَلیفَةِ الاِْمامِ الصِّدّیقِ الطُّهْرِ الطّاهِرِ الطَّیِّبِ الْمُبارَکِ [ وَ ] الرَّضِىِّ الْمَرْضِىِّ وَالتَّقِىِّ الْهادِى الْمَهْدِىِّ الزّاهِدِ الذّائِدِ الْمُجاهِدِ الْعالِمِ

جانشین و امام راستگو و پاک پاکیزه خوب و مبارک آن راضى و پسندیده و با تقواى راهنماى راه یافته آن زاهد مدافع (دین ) و مجاهد (راه حق ) و عالم

اِمامِ الْهُدى سِبْطِ الرَّسُولِ وَقُرَّةِ عَیْنِ الْبَتُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى سَیِّدى وَمَوْلاىَ کَما عَمِلَ بِطاعَتِکَ وَنَهى

پیشواى هدایت نوه رسول (خدا) و نور دیده زهراى بتول درود خدا بر او و آلش و سلام ، خدایا درود فرست بر آقا و سرور من چنانچه عمل کرد به طاعت تو و نهى کرد

عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَبالَغَ فى رِضْوانِکَ وَاَقْبَلَ عَلى ایمانِکَ غَیْرَ قابِلٍ فیکَ عُذْراً سِرّاً وَعَلانِیَةً یَدْعُو الْعِبادَ اِلَیْکَ وَ یَدُلُّهُمْ عَلَیْکَ وَقامَ بَیْنَ

 

از نافرمانیت و سخت کوشید در راه خوشنودیت و رو آورد بر ایمان تو بدون آنکه درباره تو عذر و بهانه اى بپذیرد چه پنهانى و چه آشکارا مى خواند بندگانت را بسوى تو و راهنمائیشان مى کرد بر تو و بپاخواست در

 

یَدَیْکَ یَهْدِمُ الْجَوْرَ بِالصَّوابِ وَیُحْیِى السُّنَّةَ بِالْکِتابِ فَعاشَ فى رِضْوانِکَ مَکْدُوداً وَمَضى عَلى طاعَتِکَ وَفى اَوْلِیاَّئِکَ مَکْدُوحاً

پیش رویت ، ویران کرد (کاخ ظلم و) جور را با درستى و زنده کرد طریقه و آئین (پیمبر) را به قرآن پس زندگى کرد در خوشنودى تو با سختى و مشقت و درگذشت بر حال اطاعت تو و در زمره دوستانت با حال رنج و ناراحتى

وَقَضى اِلَیْکَ مَفْقُوداً لَمْ یَعْصِکَ فى لَیْلٍ وَلا نَهارٍ بَلْ جاهَدَ فیکَ الْمُنافِقینَ وَالْکُفّارَ اَللّهُمَّ فَاَجْزِهِ خَیْرَ جَزاَّءِ الصّادِقینَ الاَْبْرارِ

و جان خود را به تو تسلیم کرد چون گمگشته ، نافرمانیت نکرد نه در شب و نه در روز بلکه پیکار کرد درباره تو

با منافقان و کفار خدایا پس او را پاداش ده به بهترین پاداش راستگویان نیک کردار

وَضاعِفْ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ وَلِقاتِلیهِ الْعِقابَ فَقَدْ قاتَلَ کَریماً وَقُتِلَ مَظْلُوماً وَمَضى مَرْحُوماً یَقُولُ اَ نَا ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ مُحَمَّدٍ وَابْنُ مَنْ

و چند برابر کن بر آنها (یعنى منافقان و کفار) عذاب را و براى کشندگانش کیفر را زیرا که آن حضرت بزرگوارانه جنگید ومظلومانه کشته شد و درحالى که مورد مهر خدا بود درگذشت ، در آن حالى که مى فرمود منم فرزند رسول خدا محمد، وفرزند

زَکّى وَعَبَدَ فَقَتَلُوهُ بِالْعَمْدِ الْمُعْتَمَدِ قَتَلُوهُ عَلَى الاْیمانِ وَ اَطاعُوا فى قَتْلِهِ الشَّیْطانَ وَلَمْ یُراقِبُوا فیهِ الرَّحْمنَ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى سَیِّدى

آنکس که زکات داد و خدا را پرستش کرد پس او را دانسته و از روى عمد کشتند، کشتندش بر حال ایمان و پیروى کردند در )این کارشان یعنى ) کشتن آن حضرت از شیطان و ملاحظه نکردند درباره آن حضرت از خداى رحمان خدایا درود فرست بر آقا

وَمَوْلاىَ صَلوةً تَرْفَعُ بِها ذِکْرَهُ وَتُظْهِرُ بِها اَمْرَهُ وَتُعَجِّلُ بِها نَصْرَهُ وَاخْصُصْهُ بِاَفْضَلِ قِسَمِ الْفَضاَّئِلِ یَوْمَ الْقِیمَةِ وَزِدْهُ شَرَفاً فى اَعْلى

و مولایم درودى که بالا برى بدان نامش را و چیره سازى بدان فرمانش را و شتاب کنى بدان در یاریش و مخصوصش گردان به بهترین اقسام فضائل در روز قیامت و بیفزا بر شرفش در بلندترین

 

عِلِّیّینَ وَبَلِّغْهُ اَعْلى شَرَفِ الْمُکَرَّمینَ وَارْفَعْهُ مِنْ شَرَفِ رَحْمَتِکَ فى شَرَفِ الْمُقَرَّبینَ فىِ الرَّفیعِ الاَْعْلى وَبَلِّغْهُ الْوَسیلَةَ وَالْمَنْزِلَةَ الْجَلیلَةَ

درجات بهشت و برسان او را به برترین شرافت گرامى داشتگان و بالا بر او را از شرافت رحمتت به شرافت مقربان در بلندترین جایگاهها و او را برسان به مقام وسیله و منزلت شایسته

وَ الْفَضْلَ وَالْفَضیلَةَ وَالْکَرامَةَ الْجَزیلَةَ اَللّهُمَّ فَاجْزِهِ عَنّا اَفْضَلَ ما جازَیْتَ اِماماً عَنْ رَعِیَّتِهِ وَصَلِّ عَلى سَیِّدى و مَوْلاىَ کُلَّما ذُکِرَ

و فضل و فضیلت و بزرگوارى بس شایان خدا، پس او را پاداش ده از ما بهترین پاداشى که به یک پیشوا از رعیتش مى دهى و درود فرست بر آقا و سرورم هر زمان که نامش برده شود

وَکُلَّما لَمْ یُذْکَرْ یا سَیِّدى و مَوْلاىَ اَدْخِلْنى فى حِزْبِکَ وَزُمْرَتِکَ وَاسْتَوْهِبْنى مِنْ رَبِّکَ وَرَبّى فَاِنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ جاهاً وَقَدْراً وَمَنْزِلَةً

و هرگاه که برده نشود اى آقاى من و اى مولاى من مرا در حزب خود و زمره خود داخل گردان و بخواه بخششم را از پروردگار خودت و پروردگار من زیرا تو را نزد خدا آبرو و مقام و منزلتى

رَفیعَةً اِنْ سَئَلْتَ اُعْطیتَ وَاِنْ شَفَعْتَ شُفِّعْتَ اَللَّهَ اللَّهَ فى عَبْدِکَ وَمَوْلاکَ لا تُخَلِّنى عِنْدَ الشَّداَّئِدِ وَالاَْهْوالِ لِسُوَّءِ عَمَلى وَقَبیحِ

والا است که اگر چیزى بخواهى به تو مى دهد و اگر وساطت کنى پذیرفته مى شود خداى را خداى را (در نظر بگیر) درباره بنده و دوستت وامگذار مرا هنگام سختیها و هراسها در برابر کردار بد و رفتار زشت

فِعْلى وَعَظیمِ جُرْمى فَاِنَّکَ اَمَلى وَرَجآئى وَثِقَتى وَمُعْتَمَدى وَوَسیلَتى اِلىَ اللَّهِ رَبّى وَرَبِّکَ لَمْ یَتَوَسَّلِ الْمُتَوَسِّلُونَ اِلَى اللَّهِ

و گناه بزرگم زیرا توئى آرزو و امید و تکیه گاه و محل اعتماد و وسیله ام به درگاه خدا پروردگار من و پروردگار تو کسى متوسل نشود به خدا

بِوَسیلَةٍ هِىَ اَعْظَمُ حَقّاً وَلا اَوْجَبُ حُرْمَةً وَلا اَجَلُّ قَدْراً عِنْدَهُ مِنْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ لا خَلَّفَنِىَ اللَّهُ عَنْکُمْ بِذُنُوبى وَجَمَعَنى وَاِیّاکُمْ فى جَنَّةِ

بوسیله اى که حقش بزرگتر و حرمتش لازمتر و مقامش شایسته تر باشد در پیش او از شما خاندان ، خدا مرا از شما جدا نکند بخاطر گناهانم و گرد آورد مرا با شما در بهشت

 

عَدْنٍ الَّتى اَعَدَّها لَکُمْ وَلاَِوْلِیاَّئِکُمْ اِنَّهُ خَیْرُ الْغافِرینَ وَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ اَبْلِغْ سَیِّدى وَمَوْلاىَ تَحِیَّةً کَثیرَةً وَسَلاماً وَارْدُدْ

عدن که آماده کرده است آن را براى شما و دوستان شما که براستى او بهترین آمرزندگان و مهربانترین مهربانان است خدایا برسان به آقاى من و سرورم تحیتى بسیار و سلامى (زیاد) و بازگردان

عَلَیْنا مِنْهُ السَّلامَ اِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ وَصَلِّ عَلَیْهِ کُلَّما ذُکِرَ السَّلامُ وَکُلَّما لَمْ یُذْکَرْ یا رَبَّ الْعالَمینَ

از او نیز بر ما سلامى که براستى تو بخشنده و بزرگوارى و درود فرست بر او هر زمان که ذکر سلامى بشود

و هرگاه نشود اى پروردگار جهانیان