چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه


اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  9

10
  ( وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَئِذَا کُنَّا تُرَاباً أَئِنَّا لَفِی خَلْق جَدِید أُوْلَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ الاَْغْلاَلُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ) .( سوره رعد، آیه 5.

10 - و اگر (ازچیزى) در شگفتى فرو مى روى، عجیب گفتار آنها است که مى گویند: "آیا هنگامى که ما خاک شدیم، (بار دیگر زنده مى شویم و) به خلقت جدیدى باز مى گردیم؟! آنهاکسانى هستند که به پروردگارشان کافر شده اند; و غل و زنجیرها در گردنشان است; و آنها اهل دوزخند، و جاودانه در آن خواهند ماند

در دهمین و آخرین آیه، منکران معاد را به خلود در آتش و جاودانگى عذاب تهدید مى کند روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده، مى فرماید: «و اگر (ازچیزى) در شگفتى فرو مى روى، عجیب گفتار آنهااست که مى گویند: "آیا هنگامى که ما خاک شدیم، (بار دیگر زنده مى شویم و) به خلقت جدیدى باز مى گردیم؟!"»: ( وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَئِذَا کُنَّا تُرَاباً أَئِنَّا لَفِی خَلْق جَدِید) .

سپس مى افزاید: « آنهاکسانى هستند که به پروردگارشان کافر شده اند; و غل و زنجیرها در گردنشان است; و آنها اهل دوزخند، و جاودانه در آن خواهند ماند.»: ( أُوْلَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ الاَْغْلاَلُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ) .

در آغاز آیه سخن از تعجّب کفّار مى گوید، سپس این تعجّب را از عجائب مى شمرد; یعنى آیا مطلبى به این وضوح، و با این همه دلایل روشنى، جاى تعجّب دارد؟ و در پایان آیه آنها را به صورت زندانیانى معرفى مى کند که غل ها و زنجیرها برگردن دارند. چه غل و زنجیرى سخت تر از تعصّب و جهل و هواپرستى که هرگونه آزادى اندیشه را از آنها مى گیرد، تا آن جا که مسأله اى به این روشنى مایه تعجّب آنها مى گردد، چرا که مخالف هواى نفس و تقلید کورکورانه آنها است.

توجّه داشته باشید نمى گوید در قیامت غل و زنجیر برگردن دارند. بلکه ظاهر آیه این است که هم اکنون چنین هستند; همان گونه که در اشعار عرب آمده است: «لَهُمْ عَنِ الرُّشْدِ أَغْلالٌ وَ اَقْیادُ»: «آنها در برابر هدایت غل ها و زنجیرها دارند.»

ولى بعضى از مفسّران، آیه را اشاره به وضع آنها در قیامت مى دانند که غل و زنجیرها به گردنشان خواهد افتاد. و بعضى هر دو احتمال را ذکر کرده اند.

ولى بعضى آن را فقط اشاره به وضع حال آنها در دنیا شمرده اند چنانچه مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى گوید: «این جمله اشاره به گرفتار شدن در جهان ماده و تکیه بر هوا و تقیّد به قیود جهل و غل هاى انکار است.»

مسلّم است این گونه غل و زنجیرها که انسان به اختیار خود در این جهان بر دست و پا و گردن خویش مى نهد در قیامت به صورت غل و زنجیرهاى آتشین تجسّم خواهد یافت، و او را از ارتقاء به مقام قرب پروردگار باز خواهد داشت.

نتیجه

از مجموع آیات فوق - و آیات دیگرى که در ضمن مباحث آینده خواهد آمد - به خوبى روشن مى شود که تا چه حد قرآن مجید براى ایمان به معاد ارزش قائل است; و چگونه آن را از پایه ها و ارکان ایمان، و از امورى که ترک آن مایه گمراهى عمیق و ضلال بعید، و فاصله گرفتن از حق، و عذاب الیم، و خلود در دوزخ است مى شمرد; و انکار آن را نشانه عدم آزادى اندیشه و گرفتارى در زنجیرهاى جهل و عناد و لجاجت مى داند.

درست به همین دلیل بحث هاى معاد در قرآن گسترده ترین بحث ها بعد از توحید و خداشناسى است.

 

پیام قران ایت اله مکارم جلد 5

 


اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  8


  9 ( وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمْ النَّارُ وَمَا  لَکُمْ مِنْ نَاصِرِینَ) .( سوره جاثیه، آیه 34.

9- و به آنها گفته مى شود: امروز شما را فراموش مى کنیم همان گونه که شما دیدار امروزتان را فراموش کردید; و جایگاه شما دوزخ است و هیچ یاورى ندارید

در نهمین آیه سه مجازات دردناک براى کسانى که روز قیامت را به فراموشى بسپارند بیان کرده، مى فرماید: «و به آنها گفته مى شود: "امروز شما را فراموش مى کنیم همان گونه که شما دیدار امروزتان را فراموش کردید"»: ( وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَذَا).

«و جایگاه شما دوزخ است»: ( وَمَأْوَاکُمْ النَّارُ).

«و هیچ یاورى ندارید.»: ( وَ مَا لَکُمْ مِّنْ نَّاصِرِیْنَ) .

در واقع به فراموشى سپردن قیامت سرچشمه هرگونه ضلالت است. همان گونه که قرآن مى گوید: ( اِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ) : «کسانى که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدى بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند.

البتّه خداوند همه جا حاضر است، و همه چیز نزد او حاضر، و فراموشى براى او معنا ندارد; بلکه منظور این است که این فراموش کاران را چنان از رحمت خود بى نصیب مى سازد که گویى آنها را به فراموشى سپرده است! (دقّت کنید)

اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن 


8. ( وَأَنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً).( سوره اسراء، آیه 10.

8. . «و این که آنها که به سراى دیگر ایمان نمى آورند، عذاب دردناکى براى آنان آماده ساخته ایم».

در هشتمین آیه کسانى را که ایمان به آخرت ندارند صریحاً به عذاب الیم تهدید کرده; مى فرماید: «و این که آنها که به سراى دیگر ایمان نمى آورند، عذاب دردناکى براى آنان آماده ساخته ایم»: ( وَأَنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً) .

از یک سو مى گوید هم اکنون این مجازات آماده است تا کسى گمان نکند وعده نسیه داده شده، و از سوى دیگر عذاب الهى را به «الیم» و دردناک بودن توصیف مى کند، تا اهمّیّت ایمان به معاد را روشن تر سازد.

واژه «عذاب الیم» ده ها بار در قرآن مجید در آیات مختلف تکرار شده، و غالباً در مورد کافران و منافقان است و گاه در مورد گناهان مهمّى همچون کناره گیرى از جهاد (سوره توبه، آیه 39) و تعدّى به هنگام قصاص (سوره بقره، آیه 178) یا اشاعه فحشا (سوره نور، آیه 19) یا ظلم و ستم (سوره زخرف، آیه 65) و مانند آن از گناهان عظیم و کبیره، به کار رفته است.


پیام قران ایت اله مکارم جلد 5

اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  6

7. ( وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ اْلآخِرَةِ حَبِطَتْ اَعَمالُهُمْ هَلْ یُجْزَوْنَ اِلاّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ) .( سوره اعراف، آیه 147

7- و کسانى که آیات ما، و دیدار آخرت را تکذیب (و انکار) کنند، اعمالشان نابود مى گردد; آیا جز آنچه را عمل مى کردند پاداش داده مى شوند؟!

در هفتمین آیه به مسأله حبط اعمال (نابود شدن ثواب کارهاى نیک) منکران معاد اشاره کرده مى گوید: «و کسانى که آیات ما، و دیدار آخرت را تکذیب (و انکار) کنند، اعمالشان نابود مى گردد; آیا جز آنچه را عمل مى کردند پاداش داده مى شوند؟!» :( وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَلِقَاءِ الاْخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ) .

«حبط» در لغت در اصل به معناى باطل شدن یا بیمار گشتن است(1) و در تعبیرات آیات و روایات به معناى نابودى ثواب اعمال به خاطر پاره اى از گناهان است.

در لسان العرب آمده است که «حبط» به این معنا است که انسان کارى را انجام دهد و سپس آن را باطل کند.

در این که آیا «حبط» به طور کلّى در مورد طاعات و معاصى حاکم است و اینها دائماً در یکدیگر اثر مى گذارند؟ در میان علماى علم کلام گفتگو است که به خواست خدا در جاى خود مشروحاً از آن بحث خواهیم کرد، ولى این مسأله به صورت قضیه جزئیه جاى تردید نیست که بعضى از امور مانند: کفر، سبب نابود شدن پاداش تمام اعمال نیک است. یعنى اگر کسى بى ایمان از دنیا برود تمام اعمال خیر او همچون خاکسترى در میان یک تندباد محو و نابود مى شود، آیه فوق در مورد منکران آیات خدا و معاد همین را مى گوید و این دلیل روشنى بر اهمّیّت معاد از نظر قرآن مجید است.

انکار معاد عین گمراهى است

تا این جا سخن همه از تأکیدات بود ولى پنج آیه باقیمانده از آیات مورد بحث همگى مشتمل بر تهدیدات مختلف نسبت به منکران رستاخیز و معاد است; هرکدام به تعبیرى مخصوص خود.

مثلا در آیه ششم مى فرماید: «آگاه باشید کسانى که در قیامت القاى تردید مى کنند، در گمراهى عمیقى هستند»: ( أَلاَ إِنَّ الَّذِینَ یُمَارُونَ فِی السَّاعَةِ لَفِی ضَلاَل بَعِید) .

«یمارون» در اصل از «مراء» یا «مِریه» گرفته شده که به گفته مقاییس اللّغة دو معنا دارد: نخست کشیدن دست بر پستان حیوان براى دوشیدن شیر; و دوم صلابت و استحکام است، ولى راغب در مفردات تنها همان معناى اول را ذکر کرده است.

سپس این واژه به معناى تردید و شک آمده است، هرچند راغب مى گوید: مفهومى محدودتر از شک دارد (شاید از این نظر که «مِریه» شک آمیخته با جستجوگرى و تحقیق را مى رساند، همان گونه که دوشنده شیر تلاش و کوشش براى بیرون کشیدن شیر از پستان مى نماید.)

«مماراة» به معناى مجادله در بحث، و اصرار در جدال است; گویى هر یک از طرفین مى خواهند آنچه را در فکر دیگرى است استخراج کنند; و یا به گفته مقاییس هریک از آن دو، داراى صلابت و خشونت در بحث اند، و همان گونه که در بالا اشاره شد یکى از معانى مریه، صلابت است.

قابل توجّه این که تعبیر به «ضَلال بَعید» در ده آیه از قرآن مجید آمده است که عموماً درباره کفّار و مشرکان و منکران معاد است; و این تعبیر به خوبى نشان مى دهد که گمراهى عمیق از آن این گروه است. چرا که اگر ایمان به خدا و روز جزا وجود داشته باشد گمراهى جنبه سطحى خواهد داشت، و احتمال هدایت و بازگشت به جاده حق زیاد است، ولى انکار توحید یا معاد انسان را به آخرین مرحله گمراهى مى کشاند و از صراط مستقیم هدایت کاملا دور مى سازد، یا به تعبیر دیگر دلایل خداشناسى و معاد آن قدر روشن است که شبیه مسائِل حسّى است; کسى که در این دو امر گرفتار گمراهى شود، گمراهى او عمیق خواهد بود.


پیام قران ایت اله مکارم جلد 5

اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  5

5. ( رَبَّنَا إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْم لَّا رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ) .( سوره آل عمران، آیه 9

5- پروردگارا! تو مردم را براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمع   خواهى کرد; زیرا خداوند از وعده خود تخلّف نمى کند. (ما به تو و رحمت بى پایانت، و به وعده رستاخیز و قیامت ایمان داریم.)

در پنجمین آیه همین معنا از زبان راسخان در علم مطرح شده که آنها نیز به هنگام مناجات با خداوند روى مسأله معاد و رستاخیز به عنوان یکى از قطعى ترین مسائل تکیه مى کنند; و مى گویند: «پروردگارا! تو مردم را براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمع خواهى کرد»: ( رَبَّنَا إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْم لَّا رَیْبَ فِیهِ) و براى تأکید بیشتر مى افزایند: «خداوند از وعده خود تخلّف نمى کند. (ما به تو و رحمت بى پایانت، و به وعده رستاخیز و قیامت ایمان داریم.)»: ( إِنَّ اللهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ) .

در این آیه نیز چندین تأکید به چشم مى خورد (واژه «انّ»، جمله اسمیّه، جمله «لاریب فیه» و جمله ( اِنَّ الله لا یُخْلِفُ الْمِیْعادَ).

پیام قران ایت اله مکارم جلد 5


اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  4

4. ( وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لاَ تَأْتِینَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الْغَیْبِ) .
( سوره سبا، آیه 3.

4- کافران گفتند: "قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد. بگو: آرى به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد پرور دگارى که از عالم غیب آگاه است

در چهارمین آیه همین مطلب در شکل تازه اى مطرح شده; نخست از زبان کافران نقل مى کند که آنها گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد» یعنى اصلا قیامتى در کار نیست. ( وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَأْتِیْنَا السَّاعَةُ) .

سپس به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: «بگو:" آرى به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، پروردگارى که از غیب آگاه است."!»: ( قُلْ بَلَى وَ رَبِّى لَتَأْتِیَنَّکُمْ عالِمِ الْغَیْبِ) .

تکیه بر عنوان «عالِمِ الْغَیْبِ» ممکن است از این نظر باشد که علّت انکار منکران معاد به خاطر این بود که مى گفتند: چه کسى مى تواند این ذرّات پراکنده را از اطراف و اکناف زمین جمع آورى کند؟ و چه کسى مى تواند اعمال انسان ها را که همگى محو و نابود شده، و آثارى از آن باقى نمانده محاسبه کند، و پاداش و کیفر دهد؟ قرآن با یک کلمه مى گوید همان خدایى که عالم الغیب و آگاه از همه اسرار نهان است، این کار را بر عهده گرفته است.

امّا این که چرا یکى از نام هاى قیامت «ساعة» است؟ به خاطر آن است که به گفته ارباب لغت «ساعة» در اصل به معناى جزء کوچکى از اجزاى زمان است، یا به تعبیر دیگر لحظات زودگذر، و از آن جا که حساب بندگان در قیامت، یا اصل قیام قیامت، به سرعت انجام مى گیرد; این نام براى قیامت انتخاب شده است.(5)

ضمناً باید توجّه داشت که به گفته لسان العرب واژه «ساعة» هم به لحظه ناگهانى پایان جهان گفته مى شود، و هم به قیام قیامت که آن نیز به طور ناگهانى رخ مى دهد.

بعضى «ساعة» را به سه گونه تقسیم کرده اند: ساعة کبرى و ساعة وسطى و ساعة صغرى.

اولى روز رستاخیز، و دوّمى روز مرگ ناگهانى اهل یک زمان ـ مانند قوم نوح که همزمان با طوفان غرق شدند ـ و سومى روز مرگ هر انسانى است.(6) 

پیام قران ایت اله مکارم جلد 5

 


اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  3



3. ( وَیَسْتَنْبِئُونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَرَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ) .

( سوره یونس، آیه 53)


3- از تو مى پرسند: "آیا آن (وعده مجازات الهى) حقّ است؟" بگو: "آرى، به پروردگارم سوگند، قطعاً حق است; و شما نمى توانید (از مجازات الهى) فرار کنید"

اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  2 

1. ( اَللهُ لَا اِلهَ اِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلَى یَوْمِ الْقِیامَةِ لَا رَیْبَ فیهِ وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللهِ حَدِیْثاً) .
 سوره نساء، آیه    87

در نخستین آیه، سخن از اجتماع قطعى انسان ها در آن روزى که هیچ شک و تردیدى در آن نیست به میان

آمده مى فرماید: «معبودى جز خداوند نیست; و به یقین، همه شما را در روز رستاخیز ـ که شکّى در آن نیست

ـ جمع مى کند»:

( اَللهُ لَا اِلهَ اِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلَى یَوْمِ الْقِیامَةِ لَا رَیْبَ فیهِ) .

سپس براى تأکید بیشتر مى افزاید: «و کیست که از خداوند،راستگوتر باشد؟!»:

( وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللهِ حَدیثاً) .

آغاز و انجام آیه، و بندبند آن، هرکدام تأکیدى است بر این مسأله، و نشان دهنده میزان اهمّیّتى است که قرآن براى این موضوع قائل است.

(1) قابل توجّه این که «رَیْب» به گفته مقاییس اللّغة در اصل به معناى هرگونه شک است، یا شکى که آمیخته با خوف و ترس باشد، و اگر این واژه بر حاجت نیز اطلاق مى شود به خاطر آن است که صاحب حاجت معمولا شک در حصول آن دارد، شکّى آمیخته با خوف از دست رفتن!

در فروق اللّغة میان «شک» و «ریب» تفاوتى ذکر شده، که «اِرْتیابُ» شکى است آمیخته با تهمت.

شاید به کار رفتن این واژه در قرآن مجید در مورد معاد نیز به خاطر همین  باشد که مخالفان علاوه بر این که درباره معاد اظهار شک مى کردند پیامبر را نیز متّهم مى نمودند که این مطالب را از خود ساخته است.

البته جاى این سئوال باقى مى ماند که چرا قرآن در این جا و مانند آن تنها به ادّعا قناعت کرده و دلیلى ذکر نفرموده است؟

این به خاطر آن است که اوّلا: دلایل معاد در جاى جاى قرآن مجید بارها و به طور مکرّر مطرح شده، و نیازى نبوده است که در هر آیه تکرار گردد. ثانیاً: گویى قرآن مى خواهد این حقیقت را بیان کند که دلایل معاد آن قدر روشن و واضح و آشکار است که جاى هیچ گونه شک و تردید را باقى نمى گذارد.


2. ( زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَّنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرٌ) .
 سوره تغابن، آیه  7


2 - کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نمى شوند، بگو

: "آرى به پروردگارم سوگند که همه شما (در قیامت) برانگیخته خواهید شد، پس به آنچه عمل مى کردید خبر داده مى شوید، و این براى خدا آسان است

در دوّمین آیه به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد که مؤکّداً سوگند یاد کند که قیامت و حشر و نشر در کار است; مى فرماید: «کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نمى شوند، بگو: "آرى به پروردگارم سوگند که همه شما (در قیامت) برانگیخته خواهید شد، پس به آنچه عمل مى کردید خبر داده مى شوید، و این براى خدا آسان است"»: ( زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَّنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرٌ) .

مى دانیم سوگند یاد کردن معمولا کار خوبى نیست، آن هم سوگند به پروردگار; و لذا قرآن مردم را از آن نهى مى کند و مى گوید: ( وَ لا تَجْعَلُوا اللهَ عُرْضَةً  لِّاَیْمانِکُمْ) : «خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید.»(3) ولى گاه مطلب به قدرى مهم است که یاد کردن سوگند در مورد آن نه تنها ممنوع نیست; بلکه لازم است.

قابل توجّه این که علاوه بر تأکیداتى که در «لَتُبْعَثُنَّ» وَ «لَتُنَبَّئُنَّ» وجود دارد، در پایان آیه نیز تصریح مى کند که این کار براى خدا آسان است; و لذا نباید در آن شک و تردید کنید.(4)


پیام قران ایت اله مکارم جلد 5

اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن1

اشاره

یک نظر اجمالى به آیات قرآن مجید نشان مى دهد که در میان مسائل عقیدتى هیچ مسأله اى در اسلام بعد از توحید به اهمیّت مسأله معاد، و اعتقاد به حیات بعد از مرگ، و حسابرسى اعمال بندگان و پاداش و کیفر و اجراى عدالت نمى رسد.

وجود حدود 1200 آیه درباره معاد در مجموع قرآن مجید که قریب به یک سوّم آیات قرآن را تشکیل مى دهد، و این که تقریباً در تمام صفحات قرآن بدون استثناء ذکرى از معاد به میان آمده; و این که بسیارى از سوره هاى اواخر قرآن به طور کامل، یا به طور عمده، درباره معاد و مقدّمات و علائم و نتایج آن سخن مى گوید; شاهد گویایى بر این مدّعى است.

در جاى جاى قرآن مجید بعد از موضوع ایمان به خدا، ایمان به جهان دیگر آمده، و تقریباً در 30 آیه این دو موضوع را قرین هم قرار داده; ( یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ) و یا تعبیرى شبیه آن فرموده است همچنین در بیش از 100 مورد اشاره به ( اَلْیَوْمِ الاْخِرَةِ) یا ( اَلاْخِرَة) فرموده است.

چرا چنین نباشد در حالى که:

1. ایمان به خدا و حکمت و عدالت و قدرت او بدون ایمان به معاد کامل نمى گردد.

2. ایمان به معاد، به زندگى انسان مفهوم مى دهد; و زندگى این جهان را از پوچى درمى آورد.

3. ایمان به معاد روند تکاملى زندگى بشر را در مسیر روشنى نشان مى دهد.

4. ایمان به معاد ضامن اجراى تمام قوانین الهى، و انگیزه اصلى تهذیب نفوس، و احقاق حقوق، و عمل به تکالیف، و ایثار شهیدان، و فداکارى فداکاران است، و انسان را حسابگر خویش مى سازد.

5. ایمان به معاد روح دنیاپرستى را که خمیر مایه تمام خطاها و جنایات است تضعیف مى کند، و دنیا را از صورت یک هدف نهایى بیرون آورده، مبدّل به یک وسیله براى نیل به سعادت جاویدان مى سازد، و چقدر میان این دو دیدگاه تفاوت است!

6. ایمان به معاد به انسان در برابر شدائد نیرو مى بخشد و چهره وحشت انگیز مرگ را که همیشه به صورت کابوسى بر افکار انسان ها سنگینى داشته، و آرامش را از آنها سلب مى کرده، دگرگون مى سازد; و آن را از مفهوم فنا و نیستى به دریچه اى به سوى جهان بقا تغییر مى دهد.

7. کوتاه سخن این که ایمان به معاد به اضافه ایمان به مبدأ عالم هستى خط فاصل فرهنگ خداپرستان و مادّیین محسوب مى شود.