چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

از کلمات حضرت امام صادق (ع ( 


1- بى نیازترین مردم کسى است که گرفتار حرص نباشد.
2- بى رغبتى نسبت به دنیا موجب راحتى قلب و سلامت بدن است .
3- چون خدا خیر بنده اى بخواهد او را نسبت به دنیا بى رغبت و نسبت به دین دانشمند کند و او را به عیوبش آگاه گرداند و به هر که این خصلتها داده شود خیر دنیا و آخرت داده شده است .
4-پیروان ما کسانى هستند که در کارهاى نیک پیشقدمند و از انجام اعمال بد خوددارى مى کنند. نیکویى را آشکار مى کنند و به کارهاى خوب پیشى مى گیرند، و براى علاقه اى که به رحمت خداوند جلیل دارند. اینان از ما هستند و هر کجا که ما باشیم با ما هستند.
5- براى مؤ من چقدر زشت است خواهشى داشته باشد که در راه خواستن آن خوار گردد.
6- مؤ من از آهن سخت تر است ، زیرا اگر آهن در آتش گداخته شود رنگش ‍ تغییر پیدا مى کند، ولى مؤ من اگر کشته شود و دوباره زنده گردد و مجددا او را بکشند، دل او از ایمان بر نمى گردد.
7-حضرت صادق (ع ) در آخرین لحظه هاى عمر که همه خویشانش ‍ گرداگردش جمع بودند فرمود: شفاعت ما شامل حال کسى که نماز را سبک بشمارد نخواهد شد.

نام کتاب : چهارده اختر تابناک

مؤ لف : احمد احمدى بیرجندى

                    خلق و خوى حضرت امام صادق (ع (


حضرت صادق (ع ) مانند پدران بزرگوار خود در کلیه صفات نیکو و سجایاى اخلاقى سرآمد روزگار بود. حضرت صادق (ع ) داراى قلبى روشن به نور الهى و در احسان و انفاق به نیازمندان مانند اجداد خود بود. داراى حکمت و علم وسیع و نفوذ کلام و قدرت بیان بود. با کمال تواضع و در عین حال با نهایت مناعت طبع کارهاى خود را شخصا انجام مى داد، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بیل بدست گرفته در مزرعه خود کشاورزى مى کرد و مى فرمود: اگر در این حال پروردگار خود را ملاقات کنم خوشوقت خواهم بود، زیرا به کدّ یمین و عرق جبین آذوقه و معیشت خود و خانواده ام را تاءمین مى نمایم .
ابن خلکان مى نویسد: امام صادق (ع ) یکى از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه و از سادات اهل بیت رسالت است . از این جهت به وى صادق مى گفتند که هر چه مى گفت راست و درست بود و فضیلت او مشهورتر از آنست که گفته شود. مالک مى گوید: با حضرت صادق (ع ) سفرى به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسید، امام صادق (ع ) حالش تغییر کرد نزدیک بود از مرکب بیفتد و هر چه مى خواست لبیک بگوید صدا در گلویش گیر مى کرد. به او گفتم : اى پسر پیغمبر ناچار باید بگویى لبیک ، در جوابم فرمود: چگونه جسارت کنم و بگویم لبیک ، مى ترسم خداوند در جواب بگوید: )) لا لبیک و لا سعدیک ((

جنبش علمى امام صادق (ع)


اختلافات سیاسى بین امویان و عباسیان و تقسیم شدن اسلام به فرقه هاى مختلف و ظهور عقاید مادى و نفوذ فلسفه یونان در کشورهاى اسلامى ، موجب پیدایش یک نهضت علمى گردید. نهضتى که پایه هاى آن بر حقایق مسلم استوار بود. چنین نهضتى لازم بود، تا هم حقایق دینى را از میان خرافات و موهومات و احادیث جعلى بیرون کشد و هم در برابر زندیق ها و مادى ها با نیروى منطق و قدرت استدلال مقاومت کند و آراء سست آنها را، محکوم سازد. گفتگوهاى علمى و مناظرات آن حضرت با افراد دهرى و مادى مانند (ابن ابى العوجاء) و (ابوشاکر دیصانى ) و حتى (ابن مقفع ) معروف است . بوجود آمدن چنین نهضت علمى در محیط آشفته و تاریک آن عصر، کار هر کسى نبود، فقط کسى شایسته این مقام بزرگ بود که ماءموریت الهى داشته باشد و از جانب خداوند پشتیبانى شود، تا بتواند به نیروى الهام و پاکى نفس و تقوا وجود خود را به مبداء غیب ارتباط دهد، حقایق علمى را از دریاى بیکران علم الهى بدست آورد، و در دسترس ‍ استفاده گوهر شناسان حقیقت قرار دهد.

عصر امام صادق (ع    ( 

عصر امام صادق (ع ) یکى از طوفانى ترین ادوار تاریخ اسلام است ، که از یک سو اغتشاش ها و انقلابهاى پیاپى گروههاى مختلف ، بویژه از طرف خونخواهان امام حسین (ع ) رخ مى داد، که انقلاب (ابوسلمه ) در کوفه و (ابومسلم ) در خراسان و ایران از مهمترین آنها بوده است . و همین انقلاب سرانجام حکومت شوم بنى امیه را برانداخت و مردم را از یوغ ستم و بیدادشان رها ساخت . لیکن سرانجام بنى عباس با تردستى و توطئه ، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند. دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنى امیه به بنى عباس طوفانى ترین و پر هرج و مرج ترین دورانى بود که زندگى امام صادق (ع ) را فرا گرفته بود.
و از دیگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مکتبها و ایده ئولوژى ها و عصر تضاد افکار فلسفى و کلامى مختلف بود، که از برخورد ملتهاى اسلام با مردم کشورهاى فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامى با دنیاى خارج ، بوجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانى براى فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود.

 

داغ صادق 

داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد

جگرى سوخته یاد از جگر سوخته کرد

جگرى سوخته کز داغ بر افروخته بود

باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود

بر جگر آنکه ولایت به موالى همه داشت

محنت کشتن اولاد بنى فاطمه داشت

آن امامى که لواى شرف افراخته بود

زهر منصور به جانش شرر انداخته بود

آه از آن روز که بگرفت زطاغوت زمان

آتش از چار طرف خانه او را به میان

وندرآن خرمن آتش، ولى رب جلیل

راه مى رفته و می گفت منم پور خلیل

شعله را چون به در خانه تماشا مى کرد

یاد آتش زدن خانه زهرا مى کرد

آنکه هم ظاهر و هم باطن ما مى داند

با دلش زهر چه کرده است خدا مى داند

چارمین قبله عشق است به دامان بقیع

رونق دیگر از او یافت گلستان بقیع

 

سید رضا مؤید

 

 

شعاع خورشید حقایق

 

امام صادق (علیه السلام) در روز 17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. پدر گرامی آن حضرت، امام محمد باقر (علیه السلام) و مادر ارجمندش ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد. نام شریفش جعفر و لقب معروفش صادق و کنیه اش ابوعبدالله می باشد. شهادت آن حضرت در 25 شوال سال 148 هجری قمری، در 65 سالگی، به دستور منصور دوانیقی، خلیفه ستمگر عباسی، به وسیله سمی که به آن بزرگوار خوراندند، در شهر مدینه اتفاق افتاد، و محل دفنش در قبرستان بقیع است.

امام جعفر صادق (علیه السلام) تلاش و کوشش خود را با مساعی علمی آغاز و حوزه فکری و ثمربخش خویش را که بزرگان فقها و متفکران از آن بیرون آمدند، در صفوف امت، افتتاح کرد و با تربیت شاگردانی دانشمند، ذخیره علمی بزرگی برای امت برجای گذاشت. بعضی از شاگردان نامی آن بزرگوار عبارتند از: هشام بن حکم و مؤمن طاق و محمد بن مسلم و زرارة بن اعین و ... که هر یک چهره های درخشانی از تربیت شدگان مکتب آن حضرتند. حرکت علمی او آن سان گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامی را دربر گرفت و مردم از علم او سخن ها می گفتند و شهرتش در همه شهرها و دیارها پیچیده بود.



بیست و پنجم شوال


سالروز شهادت امام صادق (ع)

برشیعیان ان حضرت تسلیت باد



تفسیر موضوعى چیست؟ و چه مشکلاتى را حل مى کند؟

پاسخ به این دو سؤال مهم اثر عمیقى در فهم صحیح تر و بهتر کتاب هایى چون کتاب حاضر دارد، و تا جواب این دو پرسش روشن نشود نمى توان به خوبى دریافت که این گونه کتاب ها چه هدفى را تعقیب مى کند.

در پاسخ سؤال اول یادآور مى شویم که قرآن مجید کتابى است که در طول 23 سال با توجّه به نیازها و شرایط مختلف اجتماعى و حوادث گوناگون نازل شده، و همگام با پیشرفت جامعه اسلامى پیشروى کرده است.

آیات سوره هایى که در مکّه نازل شده عمدتاً ناظر به تحکیم پایه هاى ایمان و اعتقاد نسبت به توحید و معاد، و مخصوصاً مبارزه شدید و پى گیر با شرک و بت پرستى است، در حالى که آیات سوره هایى که در مدینه نازل شده و طبعاً بعد از تشکیل حکومت اسلامى بوده ناظر به احکام اجتماعى، عبادى، سیاسى و تشکیل بیت المال و نظام قضایى اسلام و مسائل مربوط به جنگ و صلح و نبرد با منافقان و امثال آن مى باشد که اسلام با آن درگیر بوده است.

بدیهى است هیچ یک از این مسائل به صورت یک رساله عملیه یا یک کتاب درسى و کلاسیک مطرح نگشته; بلکه طبق نیازها، و مناسبت ها، و ضرورت ها،  آیات نازل گشته است. مثلا ملاحظه مى کنیم که احکام مربوط به جهاد و دستورات جنگى و عهدنامه ها و اسیران و غرامت هاى جنگى و مانند آن به طور پراکنده در هر غزوه و به مناسبت آن غزوه نازل گشته; درست مانند نسخه هاى یک طبیب ماهر که هر روز به تناسب حال بیمارى مى نویسد تا او را به سلامت کامل برساند.

حال اگر آیات قرآن را که در هر سوره از سوره ها نازل شده به ترتیب تفسیر کنیم نام آن تفسیر ترتیبى خواهد بود، و اگر آیات مربوط به یک موضوع را از تمام قرآن جمع آورى نموده در کنار هم بچینیم، و آن را فصل بندى نموده و تفسیر کنیم نامش تفسیر موضوعى است.

مثلا هرگاه تمام آیات مربوط به جهاد که در طى ده سال در سوره هاى مدنى نازل شده، یا آیات مربوط به اسماء و صفات خداوند که در طى 23 سال در تمام قرآن نازل گردیده، در کنار هم قرار گیرد، و در رابطه با یکدیگر تفسیر شود تفسیر موضوعى نام خواهد داشت، در حالى که اگر هر آیه را در جاى خود جداگانه مورد بحث و بررسى قرار دهیم همان تفسیر ترتیبى است.

هریک از این دو نوع تفسیر مزایا و آثارى دارد که ما را از یکدیگر بى نیاز نمى سازد و به مصداق: هر چیز به جاى خویش نیکواست; هر دو نوع تفسیر براى پژوهندگان قرآن ضرورى و لازم است. (البتّه در آغاز، کار تفسیر ترتیبى و سپس تفسیر موضوعى)!

 پیام قران آیت اله مکارم

تفسیر موضوعى چیست؟

قبل از پاسخ به این سؤال لازم است سؤال دیگرى را مطرح کنیم; و آن این که: چرا قرآن به سبک موضوعى جمع آورى نشده، و شبیه کتاب هاى معمولى نیست; و با تمام آنها تفاوت دارد؟
پاسخ این است که: براى تهیّه کتاب هاى معمولى مؤلف یا مؤلفان، موضوعات مختلفى را که در یک قدر جامع شریک اند، در نظر مى گیرند; مثلا بیمارى هاى مختلف که همه آنها به مسأله سلامت انسان ارتباط دارد در علم طب در نظر گرفته مى شود; سپس مسائل مربوط به این موضوعات را به فصول و ابواب مختلف تقسیم مى کنند ـ بیمارى هاى قلبى، بیمارى هاى عصبى، بیمارى هاى گوارشى، بیمارى هاى دستگاه تنفسى، بیمارى هاى پوستى و بیمارى هاى دیگر ـ بعد از آن هر فصل و هر باب را با توجّه به مقدمات و نتایج آن مورد بررسى قرار مى دهند، و به این ترتیب کتابى بنام کتاب طب تدوین مى شود.

انواع مختلف تفسیر

هنگامى که سخن از تفسیر قرآن به میان مى آید فوراً نظرها به همان تفسیر معمولى (تفسیر ترتیبى) جلب مى شود که آیات قرآن را به ترتیب مورد بحث و بررسى قرار مى دهد و محتوا و حقیقت آنها را روشن مى سازد; همان کارى که از صدر اسلام تا کنون در تفسیر قرآن معمول بوده است، و دانشمندان و علماى بزرگ اسلام صدها یا هزاران کتاب به نام تفسیر قرآن مجید در زمینه آن تألیف کرده اند.