چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

۹۸ مطلب با موضوع «اهل بیت» ثبت شده است

شکافنده علوم  

چون حضرت باقرالعلوم (ع)
به دنیا آمد، امام سجّاد صلوات اللّه علیه فرمود: فرزندم ، باقرالعلوم را بیاورید.
در این هنگام یکى دیگر از فرزندانش اظهار داشت : چرا این نوزاد را به عنوان باقر مطرح نمودى ؟
امام سجّاد
(ع) سر به سجده نهاد و پس از آن که سر از سجده برداشت ، فرمود: این نوزاد امام و راهنما و نور هدایت امّت است ؛ او گنجینه بردبارى و علوم مختلف است ؛ او شکافنده همه علوم و فنون خواهد بود، او شبیه ترین مردم به رسول خدا (ص)مى باشد.

اءمالى طوسى : ج 2، ص 56، بحار الانوارالا نوار: ج 36، ص 192، ح 1


  أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ‏]،


  کجاست‏ آن باقیمانده خدا که از عترت هدایتگر خالى نشود،کجاست آن مهیّا گشته براى ریشه‏کن کردن ستمکاران،کجاست آن‏که براى‏ راست نمودن انحراف و کجى به انتظار اویند،کجاست آن امید شده براى از بین بردن ستم و دشمنى،کجاست آن ذخیره براى تجدید فریضه‏ها و سنّتها،کجاست آن برگزیده براى بازگرداندن دین و شریعت،کجاست آن آرزو شده براى زنده‏ کردن قرآن و حدود آن،کجاست احیاگر نشانه‏هاى دین و اهل دین،کجاست درهم شکننده شوکت متجاوزان،کجاست ویران‏کننده‏ بناهاى شرک و دورویى،کجاست نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان،کجاست دروکننده شاخه‏هاى‏ گمراهى و شکاف‏اندازى،

گریه امام صادق (ع) بر غیبت امام زمان (عجل الله فرجه)  

سدیر صیرفى مى گوید: من با سه نفر از صحابه محضر امام صادق رسیدیم، دیدیم آن بزرگوار بر روى خاک نشسته و مانند فرزند مرده جگر سوخته گریه مى کرد. آثار حزن و اندوه از چهره اش نمایان است، اشک می ریزد، و چنین مى فرمود: سرور من غیبت (دورى ) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامشم را از دلم ربوده .
آقاى من غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهاى دردناک ابدى پیوسته است. گفتم :خدا دیدگانت را نگریاند اى فرزند بهترین مخلوق ! براى چه این چنین گریانى و از دیده اشک مى بارى؟
حضرت آه دردناکى کشید و با تعجب فرمود: واى بر شما، سحرگاه امروز به کتاب جفر نگاه مى کردم و آن کتابى است که علم منایا و بلایا و آنچه تا روز قیامت واقع شده و مى شود در آن نوشته شده، درباره تولد غائب ما و غیبت و طول عمر او دقت کردم و همچنین دقت کردم در گرفتارى مؤ منان آن زمان و شک و تردیدها که به خاطر طول غیبت او که در دلهایشان پیدا مى شود و در نتیجه بیشتر آن ها از دین خارج مى شوند و ریسمان اسلام را از گردن برمى دارند.... اینها باعث گریه من شده است .

بحار: ج 51، ص 219؛ روایت تلخیص شده است .

 قمر بنی هاشم  

این موضوع از امام جعفر صادق ع
نقل شده است: حضرت عباس سقاء و قمر بنى هاشم بود. وقتى عباس رفت آب بیاورد لشکر دشمن به آن بزرگوار حمله کردند و او نیز به آن گروه حمله‏ور شد و این رجز را خواند:
لا ارهب الموت اذا الموت رقا حتى اوارى فی المصالیت لقى‏
نفسى لنفس المصطفى الطهر وقا انى انا العباس اغدو بالسقا
و لا اخاف الشر یوم الملتقى‏
یعنى هنگامى که مرگ با من روبرو شود باکى از آن ندارم تا اینکه در میان دلاوران داخل شوم جان من بفداى جان مصطفى طیب و طاهر باد. من همان عباس هستم که آب براى فرزندان امام حسین میبرم. و در روز جنگ از شرّ دشمن خوفى ندارم.
(زندگانى حضرت امام حسین ع، محمدجواد نجفی، ص 61)


مادر قمر بنی هاشم  

حضرت عباس  (ع)بزرگترین فرزند ام البنین بود، مردی نیک صورت و زیبا بود. هنگامى که سوار اسب می شد پاهاى مبارکش بزمین کشیده می شد. به او قمر بنى هاشم گفته می شد. پرچم امام حسین (ع)با آن بزرگوار بود. حضرت امام جعفر صادق (ع)می فرماید: موقعى که امام حسین (ع)لشکر خود را براى جهاد در راه خدا مهیا کرد پرچم را بدست حضرت قمر بنى هاشم داد. حضرت امام محمّد باقر (ع)میفرماید: زید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائى حضرت عباس را شهید کردند.
ام البنین که مادر این چهار جوان بود بعد از شهید شدن ایشان متوجه بقیع می شد و با جانگدازترین صدا براى آنان ناله و ندبه میکرد. مردم در اطراف او جمع مى‏شدند و ناله وى را می شنیدند و گریه می کردند.
(زندگانى حضرت امام حسین (ع)، محمدجواد نجفی، ص 61)

 

ویژه شهادت حضرت فاطمه

قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : یا فاطمةُ اِنَّ اللهَ لَیَغْضَبُ لِغَضَبِکِ و یَرضی لِرِضاکِ.

ای فاطمه همانا خداوند با خشم تو خشمگین و با رضایت و خشنودی تو خشنود می‌شود.

 

بسم الله الرحمان الرحیم

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مُمْتَحَنَةُ، اِمْتَحَنَکِ الَّذى خَلَقَکِ، فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صابِرَةً،

اَنَا لَکِ مُصَدِّقٌ، صابِرٌ عَلى ما اَتى بِهِ اَبُوکِ وَوَصِیُّهُ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِما،

وَاَنـَا اَسْئَلُکِ اِنْ کُنْتُ صَدَّقْتُکِ اِلاَّ اَلْحَقْتِنى بِتَصْدیقى لَهُما لِتُسَرَّ

نَفْسى، فَاشْهَدى اَنّى ظاهِرٌ بِوِلایَتِکِ، وَ وِلایَةِ آلِ بَیْتِکِ صَلَواتُ اللهِ

عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ

 

 

 

 

 

برگذاری مراسم مخصوص ایام فاطمیه

 

( و شهادت حضرت فاطمه (ص

 

بمناسبت فرا رسیدن ایام شهادت حضرت فاطمه (س) از روز نهم فروردین  تا چهاردهم فروردین  مراسم سوگواری در مسجد جامع  تسوج ساعت شش بعد ازظهر  هرروز   

با همکاری هیئت امنای مسجد جامع و ستاد اقامه نماز جمعه و هیئت های مذهبی شهر تسوج برگزار شد .




معصوم سوّم - حضرت فاطمه زهراء (ع

محمّد رسول اللّه (ص (

فاطمه پاره تن من است


هر که او را شاد گرداند مرا شادمان کرده


و هر که او را بیازارد مرا آزرده است

.


بدون تردید، در میان زنان و بانوان اسلامى فاطمه زهرا (ع ) محبوب ترین چهره دینى ، علمى ، ادبى ، تقوایى و اخلاقى در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار مى رود. شخصیت فاطمه زهرا (ع ) (( سیدة نساء العالمین )) (سرور زنان جهان ) اسوه و الگویى تام و تمام براى تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است .
در دامن پاک فاطمه زهرا (ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز عالم بشرى ، حضرت امام حسن (ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین (ع ) سرور شهیدان تربیت یافتند، و نیز زینب کبرى (ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه یکتا در سخنورى و حق طلبى که پیام حسینى و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و و ریا و پستى و دنیاپرستى را از چهره یزید و یزیدیان به یک سو زد. کیست که نداند که مادر در تربیت فرزندان بویژه دختران ، سهم بسیار زیادى دارد. و فاطمه زهرا (ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامى را در مهد عفت و کانون تقواى خانوادگى به پسران خود آموخت


.



تورا غایب نامیده اند ، چون ظاهر نیستی نه اینکه حاضر نباشی
غیبت به معنای حاضر نبودن تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند ، فرق میان ظهور و حضور را نمی دانند ، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای ظهور است نه حضور و دلدادگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند ، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را ، وقتی ظاهر می شوی ، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تورا پیش از این هم دیده اند ، و راست می گویند ، چرا که تو در میان مائی ، زیرا امام مائی ، جمعه که از راه می رسد صاحبدلان دل از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دلهای بیقرار روی به قبله میکنند و آمدنت را به انتظار می نشینند . ...





أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَیْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَیْنَ أَعْلامُ الدِّینِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِأَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِوَ الطُّغْیَانِ أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ‏]،




أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَیْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِالْکِذْبِ [الْکَذِبِ‏] وَ الافْتِرَاءِ أَیْنَ مُبِیدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ أَیْنَ جَامِعُ الْکَلِمَةِ [الْکَلِمِ‏] عَلَى التَّقْوَى أَیْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتَى أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیَاءُ أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَیْنَ صَاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدَى أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا،

ک


زندگی حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ به دو دوره مهم تقسیم میشود.


1. تولد و کودکی در مدینه
2. حضرت در راه ایران و قم.
حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یکی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان میباشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ میباشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوههای تقوا و شرافت و از مخدرات کم نظیر تاریخ بشریت است.[1]
دربارهزمان تولد و وفات فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ آن چه مسلم است این است که زمان تولد آن حضرت پیش از سال یکصد و هفتاد و نه هجری بوده است زیرابنابر نقل شیخ کلینی در شوال 179 هارون الرشید امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ پدر حضرت معصومه ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به بغداد برد و درآن جا در ماه رجب 183 از دنیا رحلت فرمود.[2] و بنابر مدت عمر حضرت معصومه که از 23 سال کمتر است، نمیتواند بعد از سال 179 باشد چون در آن سالهاپدرش در زندان بود. پس تاریخ ولادت آن حضرت به طور دقیق مشخص نیست ولی طبقاسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال 173 نقل میکنند.[3]
درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ و این که چند تن از آنها فاطمه نام داشتهانداختلاف است. شیخ مفید تعداد آنان را سی و هفت تن ذکر کرده است؛ نوزده پسر وهجده دختر که دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمه‌الکبری و فاطمه الصغری.[4] حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ فاضلتر و دارای مقامی شامختر میباشد.
با گذشت ایام، حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ هم دوران خردسالی را پشت سر گذاشت. و در این سالهامحل رشد آن حضرت خاندانی بود که او را با دریایی از علم و معرفت رو به رو ساخت. ولی بیش از ده بهار از عمر شریفش نگذشته بود که پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسید و دریایی از غم و اندوه بر قلب شریفش فروریخت که در این ایام غم و تنهایی، تنها مایه تسلی او برادرش امام رضا ـ علیه السّلام ـ بود که ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب کرد و به اقامت اجباری در خراسان وادار نموده. حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ دوری یک ساله فراق برادر را تحمل کرد.
2. حضرت معصومه در راه ایران و قم
یک سال بعد از رفتن حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ به سرزمین خراسان یعنی در سال 201 هـ حضرت معصومه ـ علیها السّلام ـ خواهر حضرت رضا، برای زیارت برادر از مدینه به مقصد خراسان حرکت کرد یا به موجب نقلی که چندان اعتبار ندارد طبق دعوت برادر رهسپار خراسان شد. چون آن حضرت با همراهانش وارد ساوهشد، بیمار و رنجور بود[5] و میدانست در آن نزدیکی شهری است به نام قم که مردم آن از دوستداران اهل بیت اطهار هستند. از این امر چنین استنباط میشود که آوازه تشیع مردم قم و علاقه شدید ایشان به اهل بیت به مدینه هم رسیده بود.
درهر حال، حضرت پرسید میان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حرکت به سوی قم را صادر کردند. در اینجا معلوم نیست که آیا مردمقم از آمدن حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ به ساوه اطلاع یافته و بهاستقبال آن حضرت رفتهاند و با تجلیل و احترام به قم آوردهاند،یا خود او به طرف قم حرکت کرده است. طبق نقل کتاب قم، روایت صحیح و درست این است که چون خبر به آل سعد رسید با هم اتفاق کردند که از او درخواست کنند به قم بیاید. از میان ایشان، موسی بن خزرج بن سعد اشعری بیرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسید زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشیدو به در سرای خود فرود آورد.[6] از این نقل معلوم میشود که حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ به طرف قم حرکت کرده بود و موسی بن خزرج در اثنای راه به وی رسیده بوده است.
محل سرای موسی بن خزرج و حجرهای که حضرت معصومه در آن به عبادت میپرداختهاکنون معین و زیارتگاه است. گویا در این سخن اختلافی نباشد که حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ مدت هفده روز در آن محل توقف داشته و پس از آن رحلت فرموده است. بنابر نوشته کتاب قم، بعد از غسل دادن و کفن کردن و نمازگزاردن برجسد مطهر او، موسی بن خزرج آن حضرت را در زمینی در بابلان (همین محل فعلی) نیمه دوّم قرن چهارم که به او تعلق داشت دفن کرد و بر سر تربت او سایهبانی درست کرد.
نویسنده کتاب قم مینویسد:
روایتکرد مرا حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابوبه از محمد بن حسن بن احمد بنالولید و او از راویان دیگر، که چون حضرت فاطمه وفات یافت بعد از غسل و تکفین او را به مقبره بابلان بردند و در کنار سردابی گذاشتند. آل سعد (اشعری) با یکدیگر اختلاف کردند در این باب که چه کسی سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمین بگذارد و به خاک سپارد که در این هنگام از جانب ریگستان دو سوار که جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند چون به جنازهفاطمه رسیدند، از اسب پیاده شدند و بر او نماز گذارده و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن کردند و برهیچ کس معلوم نشد که آن دو سوار که بودند.[7]
بدون هیچ اختلافی سال وفات آن حضرت را یقیناً 201 هـ نقل کردهاند ولی در این که در چه روز و ماهی از این سال بوده اختلاف میباشد که بعضی دهم ربیع الثانی را قوی میدانند.[8]


[1]. صدوق، عیون الاخبار، ج 1، ص 14؛ طبرسی، اعلام الوری، ص 302؛ طبری، امامی، دلائل الامامت، ص 309؛ اثباه الهداه، ج 3، ص 233؛ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 396.
[2] . اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، انتشارات ولی عصر، تهران، 1375، ج 2، کتاب الحجه.
[3] . مستدرک سفینه، شیخ علی نمازی، ج 8، ص 257.
[4] . الاِرشاد، محمد بن نعمان (مفید)، انتشارات، ج 2، ص 242.
[5] . کتاب قم، چاپخانه مجلس، تهران، ص 213.
[6] . همان، ص 213.
[7] . کتاب قم، ص 312.
[8] . تاریخ قم، حسن قمی، چ قم، ص 213؛ بحار الانوار، ج 48،
ص 290؛ اعیان الشیعه، چ بیروت، ج 8، ص 391؛ انوار المشعشعین، ج 1، ص 208.




رحلت شهادت گونه کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام اله علیها تسلیت باد



السلام علیک یا فاطمه معصومه سلام اله علیها


 

اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ رَسوُل الله ؛ سلام بر تو اى دختر رسول خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ ؛ سلام بر تو اى دختر فاطمه و خدیجه

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیر ِالْمُۆْمِنینَ ؛ سلام بر تو اى دختر امیر مۆمنان

اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ الْحَسَن ِ وَ الْحُسَیْنِ ؛ سلام بر تو اى دختر امام حسن و امام حسین

اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ وَلِىِّ الله ِ ؛ سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ الله ؛ سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللهِ ؛ سلام بر تو اى عمه ولىّ خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ موُسَى بْنِ جَعْفَر ؛ سلام بر تو اى دختر موسى بن جعفر

وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ؛ رحمت و برکات خدا بر تو باد.

 


   امام حسن عسگری(علیه السلام) زمینه ساز غیبت

به علت فشارهای روز افزون عباسیان بر امامان معصوم و آزار و شکنجة آنان و نیز آماده نبودن جامعه برای پذیرش امامت امام مهدی علیه السلام ، مشیّت الهی چنین تعلق گرفت که آخرین وصی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  و ائمه علیهم السلام ، حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف  در غیبت فرو رود؛ تا وجود مقدسش از گزند حوادث زمان، مصون بماند، در فرصت مناسبی به میان مردم بیایند و مردم از وجود پرفروغ آن امام بهره‌مند شوند.


طبیعی است که مردم و جامعه می‌بایست آمادگی‌های لازم را می‌داشتند تا موضوع غیبت امام را بپذیرند و دچار سردرگمی و انحراف در دین نشوند. از این رو، امام عسگری علیه السلام ، با انجام اقداماتی حکیمانه، در مسیر زمینه سازی و آماده کردن مردم برای پذیرش امر مهم غیبت امام دوازدهم (حضرت مهدی علیه السلام ) قدم‌های بسیار مؤثری برداشتند؛ 

 

  اول. خبر دادن از غیبت

  از جمله اقدامات مهم امام حسن عسگری علیه السلام ، در زمینه سازی غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، طرح پیشاپیش مسألة غیبت بود. ‌ایشان در موارد متعددی، غیبت فرزندشان را ـ که جانشین پس از خودشان محسوب می‌شد ـ خبر دادند و اینگونه مردم و جامعه را برای پذیرش غیبت آماده کردند.


موسوی بغدادی نقل می‌کند: از امام حسن عسگری علیه السلام ، شنیدم که می‌فرمود: «گویا شما را می‌بینم که پس از من درباره جانشینم اختلاف می‌کنید. آگاه باشید که هر کس به ائمة بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، اقرار کند، اما منکر فرزندم شود؛ مانند کسی است که به همه انبیای الهی و رسولانش اقرار داشته باشد، اما نبوت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، را انکار کند؛ زیرا اطاعت از آخرین نفر ما، مانند اطاعت از اولین ماست و منکر آخرین نفر ما مانند منکر اولین ماست. آگاه باشید که برای فرزندم، غیبتی است که مردم در آن شک می‌کنند؛ مگر کسی که خدای تعالی وی را حفظ فرماید».

از جمله اقدامات مهم امام حسن عسگری علیه السلام ، در زمینه سازی غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، طرح پیشاپیش مسألة غیبت بود. ‌ایشان در موارد متعددی، غیبت فرزندشان را ـ که جانشین پس از خودشان محسوب می‌شد ـ خبر دادند و اینگونه مردم و جامعه را برای پذیرش غیبت آماده کردند

علی بن همام نیز از محمد بن عثمان عمری و او از پدرش نقل کرده است: من نزد امام عسگری علیه السلام  بودم که از آن حضرت درباره خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است، مبنی بر این که: زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمی‌ماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است، پرسیدند. ایشان فرمود: «این سخنان، حق است؛ همچنان که روز روشن، حقیقت دارد». گفتند: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: «فرزندم محمد؛ او امام و حجت پس از من است هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن، وقت، معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج می‌کند و گویا به پرچم‌های سپیدی می‌نگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهتراز است».

 

   دوم. ارتباط حداقلی با شیعیان

  امام عسگری علیه السلام ، برای مهیا نمودن ذهنیت مردم و خصوصاً شیعه، درباره امر غیبت، شیوه نهان سازی خود را بیش از آنچه در زندگی امام هادی علیه السلام ، مورد توجه بود، به کار گرفت. از این رو، ایشان به جز ایامی که به دستور معتمد، برای دیدار وی از خانه بیرون می‌رفت و یا به جهت مصالحی که در نظر داشت، به کسی اجازه ملاقات می‌داد، یا خود، شخصاً به دیدار آنها می‌رفت، دیدار و ملاقات دیگری با مردم نداشت.3 به گفته مسعودی، امام حتی برای شیعیان خود ظاهر نمی‌شد و از پشت پرده، با آنان سخن می‌گفت.

این عمل حضرت عسگری و پدر بزرگوارش، مقدمه‌ای برای غیبت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، بود تا شیعیان با آن مأنوس شده و منکر غیبت نشوند؛ چرا که اگر غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، به صورت ناگهانی رخ می‌داد، وضعیت بسیار سخت و غیر قابل تحمّلی برای شیعیان به وجود می‌آمد و چه بسا درک غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، برای یاران و اصحاب خاص حضرت هم مشکل می‌شد؛ تا چه رسد به مردم عادی که مدت‌های زیادی با امام و حجت خدا به طور مستقیم ارتباط برقرار می‌کردند. در آن شرایط، حتی ممکن بود در اصل وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، نیز شبهه ایجاد شود.

 

   سوم. تقویت سازمان وکالت

  ا قدام دیگر امام حسن عسگری علیه السلام ، برای زمینه سازی غیبت، ایجاد سازمان وکالت و تقویت آن بود. این نهاد در عصر امام صادق علیه السلام ، تشکیل شد با فعالیت‌های مختلف و با نظارت امامان معصوم علیهم السلام ، کار خود را آغاز کرد و به تدریج تا زمان امام حسن عسگری علیه السلام  ، شکل منسجم نظام مندی به خود گرفت.

هرچه شیعه به عصر غیبت نزدیک‌تر می‌شد، راه ارتباط مستقیم او با امام نیز محدودتر می‌گشت و در مقابل، نهاد وکالت نیز تقویت می‌شد؛ تا حدی که در زمان امامین عسگریین (علیهما السلام) غالب ارتباطات شیعه با این دو امام بزرگوار، از راه مکاتبه و یا وکلا و نمایندگان، صورت می‌گرفت

برداشت از سایت تبیان