چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

۱۲۱ مطلب با موضوع «چهارده معصوم» ثبت شده است


یا ا یها الرسول بلغ ما ا نزل ا لیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت

رسا لته و اللّه یعصمک من الناس )مائده :67)

اى پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان واگر نرسانى


رسالت خداى را بجا نیاورده اى ؛وخداوند تو را از گزند مردم حفظ مى کند

الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا


امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.

در این روز بود که کفار مایوس شدند و پرچم دین اسلام و شعار لا اله الا الله برای همیشه پابرجا ماند:


الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ


امروز، کافران از (زوال) آیین شما،مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید!
در این روز بود که کفار مایوس شدند و پرچم دین اسلام و شعار لا اله الا الله برای همیشه پابرجا ماند.
امروز، کافران از (زوال) آیین شما،مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید!

در آن روز بود که  رسالتی بدست حضرت محمد ص  بر  عالمیان عرضه شده که عرضه نشدن این رسالت مساوی بود با عدم  ابلاغ رسالت خدا:


یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِین


اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى!
 
خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمى‏کند


 

من کنت مولا فهذا علی مولا

فتنه خلق قرآن

یکى از مهمترین و داغترین جریانهاى فکرى و عقیدتى در دوران امام هادى - علیه السلام - جنجال و کشمکش شدید بر سر مخلوق بودن یا مخلوق نبودن قرآن بود.

گروه «معتزله» که عقل گراى افراطى بودند و در مسائل عقیدتى کند و کاو عقلى بیش از حدى مى‏کردند، مسئله «مخلوق» و «حادث» بودن قرآن را در ارتباط با صفات خدا مطرح کردند و با «قدیم» بودن قرآن که گروه «اشاعره» و اهل حدیث از آن جانبدارى مى‏کردند، به مخالفت برخاستند و درگیرى بین طرفداران این دو بینش اعتقادى رخ داد. ادامه مطلب....



سفارشی از امام هادی(علیه السلام) در تبیین ریشه بدبیاری های ما


یکی از اموری که بین مردمان از اقشار مختلف رواج دارد این است که گاهی دیده

می شود که اشیائی را مورد مذمت و سرزنش قرار می دهند که موجب تأمل و

تفکر است. به طور مثال بسیار می شنویم که برخی می گویند "امروز روز بدی

برای من بود" یا "امسال سال بد بیاری بود" هم چنین کلمه روزگار را زیاد می بینیم

که مورد حمله قرار می دهند و می گویند: "عجب روزگاری است؟! در روزگار بدی

قرار گرفته ایم" حتی بالاتر از این جملات


  خودخواهی عامل دشمنی

امام هادی(ع):  

مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَیْهِ.


 هرکس ازخود راضی باشد خشم دیگران براو بسیار گردد.


 بحارالانوار ،ج69،ص316


رسالت و وحدت « ولادت امام هادی علیه السلام »
 وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ
و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست‏شوید و مهابت‏شما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است
جهاد مسلمانان، باید تحت فرماندهى رهبر مسلمین و به فرمان خدا و رسول (و جانشینان بر حقّ) او باشد. «اذا لقیتم فئة فاثبتوا... و اطیعوا اللّه و رسوله»
قانون و رهبر الهى، محور وحدت است. «اطیعوا اللّه و رسوله» («اطیعوا»، به قوانین الهى و «رسوله» به رهبر آسمانى اشاره دارد)
نزاع، شما را از درون پوک ساخته و از بیرون، بى‏آبرو مى‏کند. «فتفشلوا و تذهب ریحکم» (در طول تاریخ، چه ضعف‏ها و شکست‏هایى که به خاطر عمل نکردن به این آیه، نصیب مسلمانان شده است!)
در اطاعت و وحدت، پایدار باشیم و اگر چیزى بر خلاف میل ما بود، یا بر خلاف میل ما عمل شد، صبور باشیم و یکدیگر را تحمّل کنیم. «واصبروا»
ایمان به اینکه خداوند با صابران است، انسان را به صبر و پایدارى سوق مى‏دهد. «واصبروا انّ اللّه مع الصابرین»
نصرت و امداد الهى، براى صابران است. «ان اللّه مع الصابرین»

آیه شماره 46  از سوره مبارکه انفال


اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ 





تسبیحات حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله در روز عرفه


پس فرموده بخوان این تسبیحات را که مروى از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله


است و سیّد بن طاوُس در اقبال ذکر فرموده :


سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُکْمُهُ

منزه است خدایى که در آسمان است عرش او منزه است خدایى که در زمین است فرمان و حکمش

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبیلُهُ

منزه است خدایى که در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدایى که در دریا راه دارد

سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ

منزه است خدایى که در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدایى که در بهشت رحمت او است

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِیمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ سُبْحانَ

منزه است خدایى که در قیامت عدل و دادش برپا است منزه است خدایى که آسمان را بالا برد منزه است خدایى

الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَیْهِ پس

که زمین را گسترد منزه است خدایى که ملجا و پناهى از او نیست جز بسوى خودش * *

بگو سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ صد مرتبه

* * منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر از توصیف است




عمری به انتظار نشستم، نیامدی
دل را به روی غیر تو بستم، نیامدی
ای خضر راه گم شدگان در مسیر عشق
چشم انتظار هر چه نشستم، نیامدی
گفتند سبز پوش تو از کعبه می رسد
هر جمعه رو به کعبه نشستم نیامدی


برای ما که خسته ایم ودل شکسته ایم، نه
ولی برای عده ای چه خوب شد، نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح، ظهر، نه غروب شد، نیامدی


گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی
گفتا به چشم محرم همواره آشکارم
گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری
گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم

 

گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو
گفتا که من شب و روز در انتظار یارم
گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری
گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم




شرمسارى دشمن در کنار کعبه

در سالى که امام محمّد باقر
جهت زیارت خانه خدا وارد مکّه معظّمه شده بود، پس از طواف ، در گوشه اى از حرم نشست و مردم بسیارى جهت پرسش مسائل خود اطراف حضرت اجتماع کرده بودند.
در همان سال هشام بن عبدالملک نیز به همراه برخى از اطرافیان خود، که از آن جمله نافع - غلام عمربن خطّاب - بود، وارد مسجدالحرام شدند.
نافع با دیدن امام
، از هشام بن عبدالملک پرسید: این شخص کیست که مردم این چنین اطراف او گرد آمده اند؟
هشام گفت : او ابو جعفر، محمّد بن علىّ است .
نافع گفت : نزد او مى روم و سؤ الى از او مى نمایم ، که جواب آن را فقط پیامبر و یا وصىّ او مى داند؛ و هشام موافقت کرد.
پس نافع نزدیک آمد و در جمع افراد نشست و سپس گفت : من تورات و انجیل و زبور و فرقان را خوانده ام ؛ و تمام معارف و احکام حلال و حرام را مى شناسم .
ادامه دارد...
اکنون آمده ام تا مسائلى را سؤ ال کنم که جواب آن تنها نزد پیامبر، یا وصىّ او، یا پسر پیامبر خواهد بود.
امام فرمود: آنچه مى خواهى سؤ ال کن .
نافع گفت : بین حضرت عیسى
و حضرت محمّد چه مقدار زمان فاصله بوده است؟
حضرت فرمود: جواب آن را طبق عقیده شما پاسخ گویم ، یا طبق نظر خودم بیان کنم ؟
نافع گفت : هر دو جواب را بفرما.
امام
فرمود: بنابر نظریّه ما اهل بیت ، فاصله آن به مقدار پانصد سال ؛ ولى بنابر نظریّه شما ششصد سال فاصله بود.
نافع گفت : یابن رسول اللّه! سؤالى دیگر مطرح نمایم ؟
حضرت فرمود: آنچه مى خواهى مطرح کن .
گفت : خداوند متعال از چه وقت بوده است ؟
امام محمّد باقر
فرمود: بگو چه وقت نبوده است، تا پاسخ تو را بیان کنم؛ و سپس افزود: منزّه است خداوندى که قبل از هر چیزى بوده و بعد از هر چیزى خواهد بود، نه شریکى دارد و نه فرزندى ، او تنها و بى مانند است .
سپس نافع نزد هشام آمد و گفت: به راستى او عالم ترین مردم و همانا او فرزند رسول خدا است.

احتجاج طبرسى : ج 2، ص 178، ش 205.

  خصوصیت شیعیان علی

امام باقر:   
 

شِیعَةُ عَلیٍّ المُتَباذِلونَ فی وِلایَتِنا، المُتَحابَّونَ فی مَوَدَّتِنا.

 شیعیان على سلام الله علیه کسانى هستند که در راه دوستى ما مال خود را به یکدیگر مى بخشندودر پرتو محبّت ما یکدیگر را دوست مى دارند.



خصال،ج2،ص397

 

شهیدان خدا « شهادت امام باقر علیه السلام »
 
ووَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَکَانُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ
و چه بسیار پیامبرانى که همراه او توده‏هاى انبوه کارزار کردند و در برابر آنچه در راه خدا بدیشان رسید سستى نورزیدند و ناتوان نشدند و تسلیم [دشمن] نگردیدند و خداوند شکیبایان را دوست دارد
تاریخ انبیا همراه با مبارزه است. «وکایّن...»
هنگام احساس ضعف، از زندگى رادمردان تاریخ و مقاومت آنان درس بگیرید. «و کایّن من نبىّ»
جنگ و جهادى حقّ است که زیر نظر رهبر الهى باشد. «قاتل معه»
تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاریخ بسیار است. «کایّن...ربیّون کثیر»
گرچه همه‏ى مجاهدان عزیزند، ولى رزمندگان عارف و عالم حساب دیگرى دارند. «ربّیّون»
ایمان به خدا، سرچشمه‏ى مقاومت است. «ربّیّون... فما وهنوا»
آنچه به انسان روحیّه مى‏دهد و تحمّل مشکلات را آسان مى‏کند، در راه خدا بودن آنهاست. «فى سبیل اللّه»
فشارها، مردان خدا را وادار به تسلیم نمى‏کند. «وما استکانوا»
هر چند در بدر پیروز شدید، ولى راه آینده‏ى شما مسلمانان، راه جهاد و مبارزه است، پس باید صبور و مقاوم باشید. (با توجّه به آیات قبل و بعد)
رزمندگانِ بصیر، نه از درون روحیّه خود را مى‏بازند؛ «فما وهنوا» و نه توان رزمى خود را از دست مى‏دهند؛ «وما ضعفوا» و نه در اثر فشارها تسلیم مى‏شوند. «و ما استکانوا»
انجام وظیفه و پایدارى بر حقّ مهم است، پیروز بشویم یا نشویم. آیه مى‏فرماید: «واللّه یحبّ الصابرین» و نفرمود: «یحبّ الفاتحین»

آ یه شماره 146  از سوره مبارکه آل عمران