چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

 




از مصادیق کوثر و خیر کثیر اعطائی الهی به آن حضرت آنکه او را مبعوث بر کل خلایق و تمام جهانیان گردانید و آن حضرت را به عنوان سفیر اعظم و رسول خاتم برای عموم ناس و جمیع اهل عالم فرستاده است چنانکه در آیه 1 سوره فرقان (تبارک الذی نزل القرآن علی عبده لیکون للعالمین نذیرا) و ایه 27از سوره سبا(و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیر او نذیرا) و آیه 258اعراف(قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا) و آیات دیگر صریحا دلالت دارد بر اینکه نبوت و رسالت و سفارت حضرت ختمی مرتبت محمد صلی الله علیه و آله عمومی و کلی و مربوط به تمام عالمیان است بدون استثناء پس تصور نشود که آن حضرت مبعوث است بر قومی دون قومی و بر ملتی دون ملتی و بر امتی دون امتی، بلکه باید دانست که آن حضرت به عنوان رسالت مطلقه بر کلیه اقوام و ملل و امم مبعوث گردیده و خدای منان او را با عنوان منصب عالی نبوت ختمیه برای کل مردم جهان بلکه برای کل انس و جان فرستاده است.

از مصادیق کوثر و خیر کثیر اعطائی الهی به آن حضرت مقام شفاعت کبری است

از مصادیق کوثر و خیر کثیر اعطائی الهی به آن حضرت:




 

آنکه وجود او را رحمت برای تمام عالمیان و نعمت برای تمام جهانیان قرار داد. چنانکه در آیه  107 سوره انبیاء میفرماید (و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین) و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم

مظهر رحمت شده اندر جهان  عالم و آدم طفیل او بدان

شد وجودش رحمتا للعالمین  خاتم پیغمبران و مرسلین

حق مر او را برگزید از این و آن  رحمه للعالمینش کرد از آن

این عطای کوثر ربانی است  شکر آن (صل) سپس قربانی است




از مصادیق کوثر و خیر کثیر اعطائی پروردگار به آنحضرت آنکه مقام خاتمین در نبوت را منحصرا به آن بزرگوار عطا فرمود     چنانکه در آیه 40 سوره احزاب میفرماید(و ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول‏الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شی‏ء علیما) محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولى فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خدا همواره بر هر چیزى داناست

پس محمد (ص) خاتم آمد در مقام  نیست کس ما فوق او اندر نظام

از عنایات خدای ذوالجلال  ختم گردیده به آن حضرت کمال

ز آن شرایع نسخ شد با دین او  که نباشد بهتر از آئین او

شرع او ثابت الی یوم القیام  حکمش ایضا در حلال و در حرام





 


بیان شأن نزول سوره‏ ی مبارکه‏ ی کوثر


 

از مصادیق کوثر و خیر کثیر اعطائی الهی نسل کثیر و ذریه فراوان است که اعطاء آن به لطف و عنایت ذات اقدس احدیت به حضرت ختمی مرتبت محمد صلی الله علیه و آله از وجود حضرت فاطمه زهرا سلام‏الله‏علیها دختر آن حضرت این کثرت نسل و ذریه بسیار نشأت گرفته است. چنانکه آیه اخیره در سوره مبارکه کوثر برهان این حقیقت و شاهد این واقعیت است، زیرا در شأن نزول سوره‏ی کوثر مفسرین اتفاق دارند بر اینکه این سوره مبارکه وقتی برپیغمبر اکرم(ص) نازل گردید که پسران حضرت خاتم الانبیاء علیه آلاف التحیه و الثناء بنام قاسم و عبدالله رحلت نموده و از دار دنیا رفته بودند و دشمنان و حسودان و مخالفان پیغمبر خاتم (ص) از مرگ دو پسر آن بزرگوار اظهار مسرت و شادی نمودند و گفتند این شخص یعنی پیغبمر اکرم (ص) ابتر و بلاعقب است و نسل او قطع شد و دیگر اثری از او باقی نخواهد ماند.

فقدان پسران خردسال پیغمبر خاتم ، و زخم زبان دشمنان آن بزرگوار که او را ابتر خواندند، موجب ناراحتی و افسردگی حضرت ختمی مرتبت محمد (ص) گردید. لذا دراین موقع ذات اقدس حق جل و علا برای تسلی خواطر خاتم النبیاء علیه و آله افضل التحیه و الثناء سوره مبارکه کوثر را به لطف و عنایت بر آن حضرت نازل فرمود و به جیبش حضرت ختمی مرتبت محمد مژده و بشارت داد که ما به تو کوثر یعنی خیر کثیر بی‏نهایت عطا و مرحمت فرمودیم و از جمله عطایای ما به تو نسل کثیر و ذریه فراوان است که از وجود حضرت فاطمه دختر والاگهر تو به تو خواهیم داد.

(و اینک نسل پربرکت و ذریه آن حضرت است که به اعجاز قرآن مشهود و تحقق یافته است) پس در برابر اعطاء کوثر و این خیر بی‏نهایت و به شکرانه این نعمت برای پروردگارت نماز

بگذار و برای او نحر و قربانی کن که محققا دشمن بدگوی تو ابتر و مقطوع‏النسل و بلاعقب است:

و اما نسل تو و ذریه‏ی تو بکثرت و عزت و سیادت باقی است و آثار روحانی و جسمانی تو از قرآن و عترت تا افق آخرت ثابت و جاوید و شرف دنیا و آخرت و سیادت و نشاتین ملک و ملکوت از آن تو است:


مژده دادش ذات یکتای ودود  کای تو ما را مقصد از کل وجود

لطف ما داده به تو خیر کثیر  آن عطای کوثر است ای بی‏نظیر

کوثر اعطائی ما ای حبیب  خیر بیرون از شمار است و حسیب

چیست کوثر آن وجود فاطمه (ع)  نسل تو جاوید و ثابت دائمه

ما تو را دادیم که کوثر ای رسول (ص)  دخت تو صدیقه زهرای بتول

منبع خیر کثیر این کوثر است  که بقای نسل تو زین گوهر است

دولت تو تا ابد پاینده است  دشمنت را قهر من کوبنده است

ای نبی خاتم عالی مقام  تا قیامت دین تو دارد قوام

کوری چشم حسودان تا ابد  حافظ دین تو الله الصمد

(باز باش ای باب رحمت تا ابد  بارگاه ما له کفوا احد)

دولت ذریه ات جاوید باد  تو بدن اعطاء کوثر باش شاد

این شرافت در نظامین وجود  خاص تو کرده خداوند ودود

شکر ایزد را که بنمودت عطا  دولت جاوید اندر دو سرا

کوثر اعطائی این خیر کثیر  بر تو لازم شکر آن ای بی‏نظیر

شکر این کوثر فصل و انحر است  دشمنت خود بی‏اثر او ابتر است

جان (ربانی) ثناگو تا ابد  بر محمد مظهر ذات صمد

سایه قرآن و عترت مستدام  بر سر ما دائما در دو نظام



 


کوثر یعنی چه؟


 

 

کوثر به معنای خیر کثیر است و در این مقام که مقام تفضل و عنایت ذات اُلُوهی است به حضرت ختمی مرتبت، شامل است جمیع خیرات نامتناهیه و تمام مواهب و فیوضات الهیه و کلیه عطایا و آلاء و نعم ربانیه را علی الاطلاق اعم از مواهب و عطایای لاهوتیه و جبروتیه و ملکوتیه و ناسوتیه و اعم از نعم دنیویه و برزخیه و اخرویه و اعم از نعم غیبیه و شهودیه و اعم از نعم ظاهریه و باطنیه و از نعم آفاقیه و انفسیه و نعم امریه و خلقیه از عرشیه و فرشیه بطوریکه هیچ خیر و نعمتی و کمالی و فضیلتی در اقلیم هستی و دار وجود از غیب و شهود نیست، مگر اینکه همه در تحت حیطه کوثر اعطائی الهی به حبیبش خاتم النبیاء و سرور اصفیاء حضرت محمد مصطفی علیه و آله آلاف التحیه و الثناء واقع و قرار گرفته است.





کتاب فضل پیمبر تمام نتوان کرد                             اگر مداد شود ابحر و قلم اشجار

کسی که دم زند از فضل بی نهایت او        چو مرغکی است که از بحر تر کند منقار

آب دریا را اگر نتوان کشید                       هم به قدر تشنگی باید چشید








یکی از راههایی که می‏توان به وسیله‏ی آن، بانوی شایسته‏ی اسلام و آثار و نتایج درخشان تربیت اسلامی را مشاهده نمود این است که بانوان صدر اسلام و تربیت یافتگان مکتب وحی را به طور کامل بشناسیم و جزئیات زندگی آنان را مورد بررسی و کنجکاوی قرار دهیم.
حضرت زهرا علیهاالسلام بدون شک در رأس تمام بانون اسلام قرار دارد. زیرا او تنها بانویی است که پدرش، شوهرش، دو فرزندش و خودش نیز معصوم بوده و محیط پرورش و زندگی زهرا محیط عصمت و طهارت بوده است


.


بقیه در ادامه مطلب

اسماء و القاب و کنیه حضرت فاطمه زهرا


ابن‏بابویه بسند معتبر از یونس به ظبیان روایت کرده است که حضرت صادق کاشف حقایق علیه الصلوه والسلام فرموده که حضرت فاطمه سلام‏الله‏علیها را نه اسم است نزد خدای عزوجل (الفاطمه و الصدیقه و المبارکه و الطاهره و الزکیه و الراضیه والمرضیه و المحدثه و الزهراء). آنگاه حضرت صادق علیه‏السلام فرمود که آیا می‏دانی که چیست تفسیر فاطمه(ع) یونس عرض نمود خبر بده مرا از معنی آن ای سید من. حضرت فرمود (فُطِمَتْ من الشر)یعنی بریده شده است از کّل بدیها. سپس فرمود که اگر امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام تزویج نمی‏نمود او راکفوی و نظیری نبود او را بر روی زمین تا روزقیامت. نه آدم و نه آنها که بعد از او بودند (از کتاب بحار و غیره)


ذات اقدس حق تعالی و مبدء اعلی از عنایتی که به حضرت فاطمه(س) داشته، اسم او را از اسم خود مشتق فرموده است. چنانکه در روایت معتبر از قول پیغمبر(ص) آمده که قال النبی (ص) لفاطمه شق اللَّه لک یا فاطمه اسماً من اسمائه فهو الفاطر و انت فاطمه) (از بحار ج 43) این حدایث شریف نورانی برهان و دلیل ساطع است که حضرت فاطمه سلام‏الله‏علیها مظهر اسماء حسنای الهی و مجلای صفات علیای ربوبی است و این حدیث دلالت بر عصمت آن ملکه ملک و ملکوت دارد چه در علم کلام و حکمت متعالیه با براهیه عقلیه و ادله متقنه محکمه ثابت و مبرهن گردیده که خدای متعال و ذات ذی‏الجلال الوهی منزه و مبری از کل عیوب و نقائص است و جامع جمیع صفات کمالیه و نعوت جمالیه و جلالیه است. بنابراین کسی که مظهر صفات و اسماء اوست می‏بایست به حکم عقل و برهان منزه و مبری از کل عیوب و نواقص باشد مگر نقص امکان که این از لوازم وجود ممکن الوجود است.

پس مستفاد از جمله (فطمت من الشر) در تفسیر فاطمه (ع) و اشتقاق فاطمه از اسم مبارک (فاطر) دلیل قاطع است بر اینکه حضرت فاطمه سلام‏الله‏علیها منفطمه است از جمیع شرور و عیوب و نقائص و چون چنین است پس لازم است که واجد جمیع خیرات و دارای جمیع محاسن و مکارم و متصف به کل کمالات در تمام شئون بوده باشد.

معصوم سوّم - حضرت فاطمه زهراء (ع

محمّد رسول اللّه (ص (

فاطمه پاره تن من است


هر که او را شاد گرداند مرا شادمان کرده


و هر که او را بیازارد مرا آزرده است

.


بدون تردید، در میان زنان و بانوان اسلامى فاطمه زهرا (ع ) محبوب ترین چهره دینى ، علمى ، ادبى ، تقوایى و اخلاقى در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار مى رود. شخصیت فاطمه زهرا (ع ) (( سیدة نساء العالمین )) (سرور زنان جهان ) اسوه و الگویى تام و تمام براى تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است .
در دامن پاک فاطمه زهرا (ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز عالم بشرى ، حضرت امام حسن (ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین (ع ) سرور شهیدان تربیت یافتند، و نیز زینب کبرى (ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه یکتا در سخنورى و حق طلبى که پیام حسینى و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و و ریا و پستى و دنیاپرستى را از چهره یزید و یزیدیان به یک سو زد. کیست که نداند که مادر در تربیت فرزندان بویژه دختران ، سهم بسیار زیادى دارد. و فاطمه زهرا (ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامى را در مهد عفت و کانون تقواى خانوادگى به پسران خود آموخت


.

پژوهشگر ژاپنی: آب زمزم منحصر به فرد است

 

یک دانشمند ژاپنی کشف کرده است که آب زمزم دارای خصوصیات منحصر به فردی است که در آبهای معمولی دیگر یافت نمی شود. به گزارش «تقریب»، دکتر “مساروا ایموتو”، دانشمند ژاپنی تأکید کرد: تحقیقات علمی بسیاری که به وسیلة تکنولوژی نانو بر روی آب زمزم انجام شده است، نشان می دهد هیچ یک از خواص این آب قابل تغییر نیست و اگر یک قطره از آب زمزم به ۱۰۰۰ قطره از آبهای معمولی اضافه شود، آن آبها خواص آب زمزم را به دست خواهند آورد.

این دانشمند تحقیقات بسیاری را بر روی آب زمزم انجام داده و به این نتیجه رسیده است که آب زمزم، آبی با برکت و منحصر به فرد است و بلورهای آن شبیه هیچ آب دیگری نیست و به هیچ وجه خواص آن تغییر نمی کند.

وی که پایه گذار نظریه تبلور ذرات آب است، می گوید: جملة “بسم الله الرحمن الرحیم” که در قرآن کریم وجود دارد و مسلمانان آن را در ابتدای کارهای خود یا در هنگام غذاخوردن و یا موقع خواب بر زبان می آورند، تأثیر عجیبی بر بلورهای آب دارد.

به گزارش سایت محیط، وی می افزاید: زمانی که بسم الله الرحمن الرحیم گفته می شود، تغییرات عجیبی در بلورهای آب رخ داده و آنها بسیار زیباتر می شوند، لذا می توان با گذاشتن کاستی از تلاوت قرآن کریم در کنار آب، آن را زیباتر و با صفاتر نمود

 

.

 

 

دانستنیهاى قرآن                   


تسبیح و تحمید و فرق این دو   

وقتى در نماز مى‏گوییم «سبحان‏ربى العظیم و بحمده» که خلاصه‏اش این است «تسبیح پروردگار عظیم مى‏کنم و حمد پروردگار عظیم» یا مى‏گوییم: «سبحان ربى‏الاعلى و بحمده» یعنى تسبیح مى‏کنم پروردگار برتر را و حمد مى‏کنم‏او را، «تسبیح مى‏کنم» یعنى چه؟ و «حمد مى‏کنم» یعنى چه؟

ثناى خدا به دو شکل است: یکى تسبیح و دیگرى تحمید.

تسبیح یعنى تنزیه، یعنى خدا را از آنچه که ذات او مبراست منزه‏کردن، و برتر دانستن او از آنچه که شان مخلوقین است، از آنچه که‏حاکى از نوعى نقص و ناتوانى و نارسایى است. اصلا کلمه «سبحان» معنایش این است که من او را تسبیح و تنزیه مى‏کنم ازاینکه به چشم دیده شود، با دست لمس شود، او را جسم بدانم وبگویم در جایى قرار گرفته است، او را محتاج و نیازمند بدانم به هرچیزى از جمله به عبادت خودم، خیر، او منزه است از نیاز و احتیاج، تنزیه مى‏کنم او را از اینکه به او نسبت ظلم و ستم بدهم، براى اوشریکى قائل باشم، او را مرکب و داراى اجزاء بدانم، بگویم از چه‏درست‏شده و از کجا آمده است. پس تسبیح یعنى یک سلسله‏چیزهایى را که من مى‏فهمم که خدا از اینها برتر و بالاتر است، با کلمه «سبحان» از او نفى مى‏کنم. ثناى الهى نظیر اقرار به توحید است که مجموع نفى و اثبات‏است، وقتى مى‏گوییم «لا اله الا الله» نفى مى‏کنیم معبودیت غیر را واثبات مى‏کنیم ذات او را. ثناى الهى هم همیشه نفى است و اثبات، نفى‏اش همین است: منزه است از...، ولى «حمد» توصیف‏پروردگار است به صفات اثباتى، او را ستایش مى‏کنم که همه نعمتهااز اوست، همه کمالات از اوست و به او بر مى‏گردد، او

به هر چیزى‏داناست: «بکل شى‏ء علیم»، بر هر چیزى تواناست: «و هو على‏کل شى‏ء قدیر»، او سمیع است، او بصیر است، او حى است، اوقیوم است، او ملک است، او مؤمن است، مهیمن است، عزیزاست، جبار است، متکبر است (1). این صفات اثباتى. پس ما با یک «سبحان ربى العظیم و بحمده»، یا یک «سبحان ربى الاعلى وبحمده» یک دنیا نقص را به نظر مى‏آوریم و مى‏گوییم خداى ما ازاینها منزه است، و یک سلسله کمالات را [به نظر مى‏آوریم ومى‏گوییم] خداى ما داراى چنین صفاتى است. در نماز وقتى سوره‏توحید را مى‏خوانیم مى‏گوییم: «قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلدو لم یولد و لم یکن له کفوا احد» هم صفات اثباتى در آن است وهم صفات سلبى. بعد مى‏گوییم: «کذلک الله ربى» چنان است‏پروردگار من، آن صفات کمالى اثباتى را دارد و من او را به آن‏صفات ستایش و حمد مى‏کنم. نقصى در او نیست، اینکه فرزند داشته باشد، فرزند چیزى باشد، مثل و مانند داشته باشد، در اونیست «کذلک الله ربى».

قرآن مى‏گوید این کار تسبیح و تحمید که شما در این شعور ظاهرى و انسانى تان باید آن را با تعلیمات انبیاء یاد بگیرید و با اراده‏و اختیار خودتان انجام دهید، تمام ذرات عالم وجود، خدا را تسبیح‏مى‏کنند و حمد مى‏کنند. این یک آیه از آیات قرآن [راجع به تسبیح وتحمید موجودات].

همچنین ما در قرآن پنج‏سوره داریم - بلکه با سوره «سبح‏اسم» به اعتبارى شش سوره داریم - که با تسبیح شروع مى‏شوند واینها را «مسبحات» مى‏گویند. سوره حدید این طور شروع مى‏شود:

«سبح لله ما فى السموات و الارض» هر چه در آسمانها و زمین است‏خدا را تسبیح مى‏کند.

سوره حشر و سوره صف به این شکل شروع مى‏شود: «سبح‏لله ما فى السموات و ما فى الارض». در اینجا کلمه «ما» تکرار شده‏است. باز مفاد همان است: هر چه در آسمانهاست و هر چه - نه هرکه - در زمین است‏خدا را تسبیح کرده است.

سوره جمعه و سوره تغابن [اینطور شروع مى‏شوند:] «یسبح‏لله ما فى السموات و ما فى الارض و هو العزیز الحکیم».

«سبح اسم» نیز امر به تسبیح است.

 

پى‏ نوشت

------------------------------

1. حشر/32 - 34.

 

منبع:

استاد مرتضى مطهرى آشنایى با قرآن جلد 4 صفحه 164



تورا غایب نامیده اند ، چون ظاهر نیستی نه اینکه حاضر نباشی
غیبت به معنای حاضر نبودن تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند ، فرق میان ظهور و حضور را نمی دانند ، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای ظهور است نه حضور و دلدادگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند ، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را ، وقتی ظاهر می شوی ، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تورا پیش از این هم دیده اند ، و راست می گویند ، چرا که تو در میان مائی ، زیرا امام مائی ، جمعه که از راه می رسد صاحبدلان دل از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دلهای بیقرار روی به قبله میکنند و آمدنت را به انتظار می نشینند . ...





أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَیْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَیْنَ أَعْلامُ الدِّینِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِأَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِوَ الطُّغْیَانِ أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ‏]،




أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَیْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِالْکِذْبِ [الْکَذِبِ‏] وَ الافْتِرَاءِ أَیْنَ مُبِیدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ أَیْنَ جَامِعُ الْکَلِمَةِ [الْکَلِمِ‏] عَلَى التَّقْوَى أَیْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتَى أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیَاءُ أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَیْنَ صَاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدَى أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا،

ک