گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان به مناسبت قیام بیست و نهم بهمن مردم تبریز
28/11/1392
اجتماع امروز ما و دیدار ما با شما عزیزان تبریزى و دیگر شهرهاى آذربایجان،
بهمناسبت بیستونهم بهمن است. بیستونهم بهمن یک اسم فقط نیست، یک روز از قبیل
روزهاى دیگر نیست؛ یک حادثه نیست. بیستونهم بهمن یعنى آن واقعه و حادثهاى که در
سال ۵۶، در یک چنین روزى - یعنى در روز بیستونهم بهمن - پدید آمد [که] یک حادثه
بود با چندین معنا. جوانهایى که در مجلس تشریف دارید - عزیزان من، فرزندان من -
بیستونهم بهمن را خیلى از شما ندیدید، [امّا] درس بیستونهم بهمن همچنان زنده
است، عبرتهاى بیستونهم بهمن همچنان زنده است.
چند معنا در این حادثهى بزرگ وجود داشت: اوّل، نشان دادن و
منعکس کردن ویژگىهاى اخلاقى و خصلتىِ مردم تبریز و مردم آذربایجان؛ این خیلى مهم
است. ما باید خودمان را با خصلتهایمان، با خصوصیّات اخلاقیمان بشناسیم. دیگران مىنشینند
اخلاقیّات ایرانىها را همراه با تحریف، همراه با کوتهبینى براى ما مینویسند! ما خودمان
را باید در آیینهى این حوادث، درست بشناسیم. در این حادثهى بیستونهم بهمن، مردم
تبریز این خصلتها را از خودشان نشان دادند: اوّلاً ایمان عمیق دینى؛ ثانیاً غیرت
دینى؛ ثالثاً شجاعت؛ پس از اینها، مسئلهى موقعشناسى، و درک درست حوادث؛ اینها
خیلى مهم است براى یک مجموعهاى، براى یک جمعیّتى که باایمان باشند، شجاع باشند،
قدرت اقدام داشته باشند و وقت اقدام را [هم] بدانند. زودتر و دیرتر از زمان مناسب، اقدام،
اثربخش نیست. تبریزىها درست در وقت خود، بیستونهم بهمن را پدید آوردند و خلق
کردند؛ این خصوصیّات، خیلى مهم است. تبریز و آذربایجان این خصوصیّات را قبل از
بیستونهم بهمن هم داشت و تا امروز هم دارد - حوادث بعدى هم این را نشان داده است
- اینها را باید حفظ کرد. ایمان اسلامى، غیرت ایمانى، شجاعت، اهل اقدام بودن،
پیشرو بودن، صفشکن بودن، کارهاى برجسته و نوآورى در راه اهداف والا انجام دادن،
زمان را شناختن، موقعیّت را شناختن، و کار متناسب با موقعیّت را انجام دادن، یکى از
برکات و آثار بیستونهم بهمن بود که خصلتهاى برجستهى مردم تبریز و آذربایجان را
در آیینهى تاریخ مجسّم کرد.
نکتهى دوّمى که در بیستونهم بهمن
هست، نشان دادن این حقیقت است که پیوستگى بخشهاى مختلف کشور به یکدیگر، چقدر
بابرکت است. قم کجا، تبریز کجا؟ حادثهاى در قم اتّفاق افتاده است. خب، آن کسانى
که این حادثه را بهوجود آوردند، خواستند نگذارند این حادثه زنده بماند، باید
فراموش بشود؛ ناگهان از یک نقطهى دوردست از قم، یعنى از تبریز، مردم بهپا
میخیزند و آن حادثهى قم را زنده نگه میدارند. اینجور نبود که چهلم [حادثهى
نوزدهم دى] را خود مردم قم بگیرند، تبریز گرفت. دستگاه جبّار و طاغوت، متوحّش شد،
عکسالعمل ناشیانهاى در مقابل مردم تبریز انجام داد، عدّهاى شهید شدند. تبلیغاتى
که آن روز کردند، تبلیغات بسیار ناشیانه و غلطى بود؛ خواستند ماستمالى کنند. قضیّه
گذشت، چهلم مردم تبریز را مردم یزد بهپاداشتند. ببینید، این پیوستگىِ بخشهاى
مختلف کشور [است]؛ بعد این تسلسل راه افتاد. مبتکر شماها بودید در اقامهى اربعینهاى
شهیدان انقلاب، بعد این جریان به راه افتاد؛ یزد و شیراز و بوشهر و بقیّهى نقاط
کشور. این هم نکته و مسئلهى دوّم از مسائل بیستونهم بهمن.
نکتهى سوّم این است که اگر آن روز به مردم قم در نوزدهم دى یا
به مردم تبریز در بیستونهم بهمن میگفتند که این حرکت شما به یک انقلاب عظیمى
منتهى میشود، کسى باور نمیکرد؛ امّا شد. این نشاندهندهى این است که اگر ملّتى
همّت کند، پا در صحنه بگذارد، عقبنشینى نکند، کوهها را میتواند جابهجا کند،
معجزاتى میتواند بهوجود بیاورد، و این معجزه به وقوع پیوست. عزیزان من، جوانها!
فکر کنید، مطالعه کنید بر روى حادثهى پدید آمدن انقلاب. شبیهترین حادثه به
معجزات انبیا، این حادثهى پیروزى انقلاب بود. مگر در مخیّلهى کسى میگنجید ملّتِ
یک کشور تحت سلطهى آمریکا، اسیرِ فرهنگ غربى، اقتصادِ بکلّى در مشت دشمنان
قدرتمند بینالمللى، از لحاظ نظامى ضعیف، از لحاظ حیثیّت بینالمللى منزوى، بلند شوند
علیه همهى نمادهاى قدرتِ پوشالىِ مادّى، و پرچم اسلام را بلند کنند در دنیاى
مادّیگرى، در مقابل شرق و غرب - آمریکا و شوروى در صد مسئله با هم اختلاف داشتند،
امّا در یک مسئله با هم اتّفاق داشتند، و آن یک مسئله عبارت بود از زدن انقلاب
اسلامى - بایستد، پیروز بشود، موفّق بشود، آنها را به عقبنشینى وادار کند! چه کسى
باور میکرد؟ امّا شد و این درس است.