چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

۴۹ مطلب با موضوع «قرآن» ثبت شده است

هواپرستی
 
أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا
 آیا آن کس که هواى [نفس] خود را معبود خویش گرفته است دیدى آیا [مى‏توانى] ضامن او باشى
 ریشه‏ ى بت‏پرستى، هواپرستى است. «صبرنا على الهتنا - اتّخذ الهه هواه»
خداجویى در فطرت هر انسانى وجود دارد، لکن او در مصداق و یافتن حقّ گرفتار اشتباه مى‏شود. «اتّخذ الهه هواه»
انبیا مسئولیّتى در هدایت اجبارى هواپرستان ندارند. «أفأنت تکون علیه وکیلا»
انسان داراى اختیار است. «أفأنت تکون علیه وکیلا»
تربیت و ایمان باید بدون اجبار و اکراه باشد. «أفأنت تکون علیه وکیلا»

آیه شماره 43  از سوره مبارکه فرقان

قدر دانستن فرصت الهی


  وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ بِهِ عَلَیْنَا وَکِیلًا 

 

  و اگر بخواهیم قطعا آنچه را به تو وحى کرده‏ایم مى‏بریم آنگاه براى [حفظ] آن در برابر ما براى خود مدافعى نمى‏یابى


  نعمت‏ها را از خداوند بدانیم و مغرور نشویم، زیرا بقا و زوال نعمت‏ها به اراده‏ى اوست. «لنذهبنّ بالّذى اوحینا»
هیچ کس در برابر قهر الهى نمى‏تواند نقشى داشته باشد. «ثمّ لاتجد»
نزول کتب آسمانى و وحى، از شئون ربوبیّت خداوند و در مسیر تربیت انسان است. «الّذى اوحینا... الاّ رحمة من ربّک»

 

آیه شماره 86  از سوره مبارکه اسراء

عصاره پیام رسولان الهی


 وَآتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِی وَکِیلًا 


و کتاب آسمانى را به موسى دادیم و آن را براى فرزندان اسرائیل رهنمودى گردانیدیم که زنهار غیر از من کارسازى مگیرید 


در تبلیغ، گاهى هموطن وهمشهرى بودنِ مبلّغ با مخاطبان تاثیر دارد. «هُدىً لبنى اسرائیل»
عصاره‏ى دعوت پیامبران، توحید است. «آتینا موسى‏الکتاب ... الاّ تتّخذوا»
انسان نیاز به تکیه‏گاه دارد، و انبیا، خداوند را تکیه‏گاه واقعى او معرّفى مى‏کنند. «الاّ تتّخذوا من دونى وکیلاً»

آیه شماره 2  از سوره مبارکه اسراء


ا

اراده الهی


  رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِن یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِن یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا 


پروردگارشما به [حال] شما داناتر است اگر بخواهد بر شما رحمت مى‏آورد یا اگر بخواهد شما را عذاب مى‏کند و تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده‏ایم 


به ایمان خود مغرور نشویم. «ربّکم اعلم بکم»
کارهاى الهى، بر اساس علم اوست. «اعلم بکم، یرحمکم، یعذّبکم»
علم خدا ومهر و قهر او، از شئون ربوبیّت خداوند است. «ربّکم، یرحمکم، یعذّبکم»
سخن از رحمت و عطوفت، پیش از قهر و عذاب است. «یرحمکم، یعذّبکم»
انسان باید بین خوف و رجا باشد. «یرحمکم، یعذّبکم»
انسان‏ها در انتخاب عقیده آزادند، حتّى پیامبران هم مأمور اجبار مردم بر ایمان نیستند. «ما ارسلناک علیهم وکیلاً»
مبلّغ دین، نباید خود را وکیل و سرپرست مردم بداند. «وکیلاً»


آیه شماره 54  از سوره مبارکه اسراء

مؤمنان تسخیرناپذیر


 إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ 

چرا که او را بر کسانى که ایمان آورده‏اند و بر پروردگارشان توکل مى‏کنند تسلطى نیست
از خطر نفوذ شیطان در بهترین افراد و مقدّس‏ترین کار غافل نباشید. (تلاوت قرآن از شخصى مثل پیامبر اکرم هم نیاز به استعاذه دارد)
شیطان به سراغ همه مى‏آید، امّا در همه تأثیرگزار نیست. «لیس‏له سلطان على الّذین آمنوا»
ایمان و توکّل، قلعه‏اى است که انسان را از آسیب‏پذیرى حفظ مى‏کند. «لیس له سلطان على الّذین آمنوا»

آیه شماره 99  از سوره مبارکه نحل

 خصوصیات مؤمنان


  الَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ
همانان که صبر نمودند و بر پروردگارشان توکل مى‏کنند 


در برابر ستمگران، به ایمان، توکل و مقاومت خود وابسته باشید، نه قدرت‏هاى بیگانه و خارجى. «صبروا وعلى ربهم یتوکلون»

آیه شماره 42  از سوره مبارکه نحل

 

  تاثیر صلوات

امام علی:  


کُلُ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتَّى تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. 


  هیچ دعائی به آسمان بالا نمی رود مگراینکه با صلوات بر محمدو آل محمد (ص)همراه شود.
 

ثواب الاعمال ،ص155
 


صبر در برابر آزار کافران


 وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ


و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آنکه ما را به راه‏هایمان رهبرى کرده است و البته ما بر آزارى که به ما رساندید شکیبایى خواهیم کرد و توکل‏کنندگان باید تنها بر خدا توکل کنند
خدایى که هدایت کرد، حمایت هم مى‏کند. پس تنها بر او توکّل کنیم.«نتوکل على اللَّه و قد هدینا»
راه انبیا همان راه خداست. (به جاى «سبله» فرمود:) «سُبلنا» چنانکه در جاى دیگر مى‏فرماید: «قل هذه سبیلى ادعوا الى اللَّه على بصیرة»
لازمه پیمودن راه خدا، تحمّل سختى‏هاست. «سبلنا - لنصبرنّ»
هم باید بر خدا توکل کرد و هم باید در برابر مخالفان صبر و مقاومت نمود. «نتوکل على اللَّه... ولنصبرنّ»
مؤمن با آزار و شکنجه، از عقیده و عملش دست برنمى‏دارد. «لنصبرنّ على ما آذیتمونا»
کسى مى‏تواند صبر کند که تکیه‏گاهى داشته باشد. «لنصبرنّ... على اللَّه نتوکل

آیه شماره 12  از سوره مبارکه ابراهیم


 


دانستنیهاى قرآن                   


تسبیح و تحمید و فرق این دو   

وقتى در نماز مى‏گوییم «سبحان‏ربى العظیم و بحمده» که خلاصه‏اش این است «تسبیح پروردگار عظیم مى‏کنم و حمد پروردگار عظیم» یا مى‏گوییم: «سبحان ربى‏الاعلى و بحمده» یعنى تسبیح مى‏کنم پروردگار برتر را و حمد مى‏کنم‏او را، «تسبیح مى‏کنم» یعنى چه؟ و «حمد مى‏کنم» یعنى چه؟

ثناى خدا به دو شکل است: یکى تسبیح و دیگرى تحمید.

تسبیح یعنى تنزیه، یعنى خدا را از آنچه که ذات او مبراست منزه‏کردن، و برتر دانستن او از آنچه که شان مخلوقین است، از آنچه که‏حاکى از نوعى نقص و ناتوانى و نارسایى است. اصلا کلمه «سبحان» معنایش این است که من او را تسبیح و تنزیه مى‏کنم ازاینکه به چشم دیده شود، با دست لمس شود، او را جسم بدانم وبگویم در جایى قرار گرفته است، او را محتاج و نیازمند بدانم به هرچیزى از جمله به عبادت خودم، خیر، او منزه است از نیاز و احتیاج، تنزیه مى‏کنم او را از اینکه به او نسبت ظلم و ستم بدهم، براى اوشریکى قائل باشم، او را مرکب و داراى اجزاء بدانم، بگویم از چه‏درست‏شده و از کجا آمده است. پس تسبیح یعنى یک سلسله‏چیزهایى را که من مى‏فهمم که خدا از اینها برتر و بالاتر است، با کلمه «سبحان» از او نفى مى‏کنم. ثناى الهى نظیر اقرار به توحید است که مجموع نفى و اثبات‏است، وقتى مى‏گوییم «لا اله الا الله» نفى مى‏کنیم معبودیت غیر را واثبات مى‏کنیم ذات او را. ثناى الهى هم همیشه نفى است و اثبات، نفى‏اش همین است: منزه است از...، ولى «حمد» توصیف‏پروردگار است به صفات اثباتى، او را ستایش مى‏کنم که همه نعمتهااز اوست، همه کمالات از اوست و به او بر مى‏گردد، او

به هر چیزى‏داناست: «بکل شى‏ء علیم»، بر هر چیزى تواناست: «و هو على‏کل شى‏ء قدیر»، او سمیع است، او بصیر است، او حى است، اوقیوم است، او ملک است، او مؤمن است، مهیمن است، عزیزاست، جبار است، متکبر است (1). این صفات اثباتى. پس ما با یک «سبحان ربى العظیم و بحمده»، یا یک «سبحان ربى الاعلى وبحمده» یک دنیا نقص را به نظر مى‏آوریم و مى‏گوییم خداى ما ازاینها منزه است، و یک سلسله کمالات را [به نظر مى‏آوریم ومى‏گوییم] خداى ما داراى چنین صفاتى است. در نماز وقتى سوره‏توحید را مى‏خوانیم مى‏گوییم: «قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلدو لم یولد و لم یکن له کفوا احد» هم صفات اثباتى در آن است وهم صفات سلبى. بعد مى‏گوییم: «کذلک الله ربى» چنان است‏پروردگار من، آن صفات کمالى اثباتى را دارد و من او را به آن‏صفات ستایش و حمد مى‏کنم. نقصى در او نیست، اینکه فرزند داشته باشد، فرزند چیزى باشد، مثل و مانند داشته باشد، در اونیست «کذلک الله ربى».

قرآن مى‏گوید این کار تسبیح و تحمید که شما در این شعور ظاهرى و انسانى تان باید آن را با تعلیمات انبیاء یاد بگیرید و با اراده‏و اختیار خودتان انجام دهید، تمام ذرات عالم وجود، خدا را تسبیح‏مى‏کنند و حمد مى‏کنند. این یک آیه از آیات قرآن [راجع به تسبیح وتحمید موجودات].

همچنین ما در قرآن پنج‏سوره داریم - بلکه با سوره «سبح‏اسم» به اعتبارى شش سوره داریم - که با تسبیح شروع مى‏شوند واینها را «مسبحات» مى‏گویند. سوره حدید این طور شروع مى‏شود:

«سبح لله ما فى السموات و الارض» هر چه در آسمانها و زمین است‏خدا را تسبیح مى‏کند.

سوره حشر و سوره صف به این شکل شروع مى‏شود: «سبح‏لله ما فى السموات و ما فى الارض». در اینجا کلمه «ما» تکرار شده‏است. باز مفاد همان است: هر چه در آسمانهاست و هر چه - نه هرکه - در زمین است‏خدا را تسبیح کرده است.

سوره جمعه و سوره تغابن [اینطور شروع مى‏شوند:] «یسبح‏لله ما فى السموات و ما فى الارض و هو العزیز الحکیم».

«سبح اسم» نیز امر به تسبیح است.

 

پى‏ نوشت

------------------------------

1. حشر/32 - 34.

 

منبع:

استاد مرتضى مطهرى آشنایى با قرآن جلد 4 صفحه 164

عکس العمل شیطان هنگام نزول آیه الکرسی

امام محمد باقر از امیر المومنین (ع) روایت فرموده: هنگامی که آیت الکرسی نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آیه الکرسی آیه ای است که از گنج عرش نازل شده و زمانی که این آیه نازل گشت هر بتی که در جهان بود با صورت به زمین خورد.

در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.

ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سوال کرد: " دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد"

مرد گفت "رسول خدا فرمود:" آیه ای از گنج های عرش نازل شد که بت های جهان به خاطر آن   آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.