أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ
الَّتِی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ
دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَیْنَ الْمُدَّخَرُ
لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ [الْمُتَّخَذُ]
لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ
الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَیْنَ
قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ
النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ
أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ]،
کجاست آن باقیمانده خدا
که از عترت هدایتگر خالى نشود،کجاست آن مهیّا گشته براى ریشهکن کردن ستمکاران،کجاست
آنکه براى راست نمودن انحراف و کجى به انتظار اویند،کجاست آن امید شده براى از
بین بردن ستم و دشمنى،کجاست آن ذخیره براى تجدید فریضهها و سنّتها،کجاست آن
برگزیده براى بازگرداندن دین و شریعت،کجاست آن آرزو شده براى زنده کردن قرآن و
حدود آن،کجاست احیاگر نشانههاى دین و اهل دین،کجاست درهم شکننده شوکت
متجاوزان،کجاست ویرانکننده بناهاى شرک و دورویى،کجاست نابودکننده اهل فسق و
عصیان و طغیان،کجاست دروکننده شاخههاى گمراهى و شکافاندازى،
گریه امام صادق (ع) بر غیبت امام زمان (عجل الله فرجه)
سدیر صیرفى مى گوید: من با سه نفر از صحابه محضر امام صادق رسیدیم، دیدیم آن
بزرگوار بر روى خاک نشسته و مانند فرزند مرده جگر سوخته گریه مى کرد. آثار حزن و
اندوه از چهره اش نمایان است، اشک می ریزد، و چنین مى فرمود: سرور من غیبت (دورى )
تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامشم را از دلم ربوده .
آقاى من غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهاى دردناک ابدى پیوسته است. گفتم :خدا دیدگانت
را نگریاند اى فرزند بهترین مخلوق ! براى چه این چنین گریانى و از دیده اشک مى
بارى؟
حضرت آه دردناکى کشید و با تعجب فرمود: واى بر شما، سحرگاه امروز به کتاب جفر نگاه
مى کردم و آن کتابى است که علم منایا و بلایا و آنچه تا روز قیامت واقع شده و مى
شود در آن نوشته شده، درباره تولد غائب ما و غیبت و طول عمر او دقت کردم و همچنین
دقت کردم در گرفتارى مؤ منان آن زمان و شک و تردیدها که به خاطر طول غیبت او که در
دلهایشان پیدا مى شود و در نتیجه بیشتر آن ها از دین خارج مى شوند و ریسمان اسلام
را از گردن برمى دارند.... اینها باعث گریه من شده است .
بحار: ج 51، ص 219؛ روایت
تلخیص شده است .