چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

فوائد مداومت بر زیارت عاشورا

 

شیخ ما ثقة الا سلام نورى رحمه الله فرموده امّا زیارت عاشوراء پس در فضل و مقام آن بس که از سنخ سایر زیارات نیست که بظاهر از انشاى و املاى معصومى باشد هر چند که از قلوب مطهّره ایشان چیزى جز آنچه از عالم بالا به آنجا رسد بیرون نیاید بلکه از سنخ احادیث قدسیّه است که به همین ترتیب از زیارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احدیّت جَلَّتْ عَظَمَتُه به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلى الله علیه و آله رسیده و به حسب تجربه مداومت به آن در چهل روز یا کمتر در قضاى حاجات و نیل مقاصد و دفع اعادى بى نظیر و لکن احسن فواید آن که از مواظبت آن بدست آمده فایده اى است که در کتاب دارالسّلام ذکر کردم

و اجمال آن آنکه ثقه صالح متّقى حاجّ ملاحسن یزدى که از نیکان مجاورین نجف اشرف است و پیوسته مشغول عبادت و زیارت نقل کرد از ثقه امین حاجّ محمد على یزدى که مرد فاضل صالحى بود در یزد که دائماً مشغول اصلاح امر آخرت خود بود و شبها در مقبره خارج یزد که در آن جماعتى از صلحا مدفونند و معروف است به مزار بسر مى برد و او را همسایه اى بود که در کودکى با هم بزرگ شده و در نزد یک معلّم مى رفتند تا آنکه بزرگ شد و شغل عشّارى پیش گرفت تا آنکه مرد و در همان مقبره نزدیک محلّى که آن مرد صالح بیتوته مى کرد دفن کردند پس او را در خواب دید پس از گذشتن کمتر از ماهى که در هیئت نیکوئى است پس به نزد او رفت و گفت من مى دانم مبداء و منتهاى کار تو و ظاهر و باطن تو را و نبودى از آنها که احتمال رود نیکى در باطن ایشان و شغل تو مقتضى نبود جز عذاب را پس به کدام عمل به این مقام رسیدى گفت چنان است که گفتى و من در اشدّ عذاب بودم از روز وفات تا دیروز که زوجه استاد اشرف حدّاد فوت شد و در این مکان او را دفن کردند و اشاره کرد به موضعى که قریب صد ذرع از او دور بود و در شب وفات اوحضرت ابى عبداللّه الحسین علیه السلام سه مرتبه او را زیارت کرد و در مرتبه سیّم امر فرمود به رفع عذاب از این مقبره پس حالت ما نیکو شد و در سعه و نعمت افتادیم پس ازخواب متحیّرانه بیدار شد وحدّاد را نمى شناخت و محلّه او را نمى دانست پس در بازار حدّادان از او تفحص کرد و او را پیدا نمود از او پرسید براى تو زوجه اى بود گفت آرى دیروز وفات کرد و او را در فلان مکان و همان موضع را اسم برد دفن کردم گفت او به زیارت ابى عبداللّه علیه السلام رفته بود گفت نه گفت ذکر مصائب او مى کرد گفت نه گفت مجلس تعزیه دارى داشت گفت نه آنگاه پرسید چه مى جوئى خواب را نقل کرد گفت آن زن مواظبت داشت به زیارت عاشوراء.




 

خبر صفوان در فضیلت زیارت عاشورا

 

صفوان گفت که حضرت صادق علیه السلام به من فرمود که مواظب باش این زیارت را و بخوان این دعا را و زیارت کن به آن پس بدرستى که من ضامنم بر خدا براى هرکه زیارت کند به این زیارت و دعا کند به این دعا از نزدیک یا دور اینکه زیارتش مقبول شود و سعیش مشکور و سلامش به آن حضرت برسد و محجوب نماند و حاجت او قضا شود از جانب خداى تعالى بهر مرتبه که خواهد برسد و او را نومید برنگرداند. اى صفوان یافتم این زیارت را به این ضمان از پدرم و پدرم از پدرش علىّ بن الحسین علیه السلام به همین ضمان و او از حسین علیه السلام به همین ضمان و حسین علیه السلام از برادرش حسن علیه السلام به همین ضمان و حسن از پدرش امیرالمؤ منین علیه السلام با همین ضمان و امیرالمؤ منین علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله با همین ضمان و رسول خدا صلى الله علیه و آله از جبرئیل با همین ضمان و جبرئیل از خداى تعالى با همین ضمان و بتحقیق که خداوند عزّوجلّ قسم خورده به ذات مقدس خود که هرکه زیارت کند حسین علیه السلام را به این زیارت از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا قبول مى کنم از او زیارت او را و مى پذیرم از او خواهش او را بهرقدر که باشد و مى دهم مسئلتش را پس بازنگردد از حضرت من با ناامیدى و خَسار و بازش گردانم با چشم روشن به برآوردن حاجت و فوز به جنّت و آزادى از دوزخ و قبول کنم شفاعت او را در حقّ هرکس که شفاعت کند حضرت فرماید جز دشمن ما اهلبیت که در حقّ او قبول نشود قسم خورده حقّ تعالى به این بر ذات اقدسش و گواه گرفته ما را بر آنچه که گواهى دادند به آن ملائکه ملکوت او پس جبرئیل گفت یا رسول الله خدا فرستاده مرا بسوى تو بجهت سرور و بشارت تو و شادى و بشارت على و فاطمه و حسن و حسین و امامان از اولاد تو علیهم السلام تا روز قیامت پس مستمرّ و پاینده باد مسرّت تو و مسرّت على و فاطمه و حسن و حسین و امامان علیهم السلام و شیعه شما تا روز رستخیز پس صفوان گفت که حضرت صادق علیه السلام با من فرمود اى صفوان هرگاه روى داد از براى تو بسوى خداى عزّوجلّ حاجتى پس ‍ زیارت کن به این زیارت از هر مکانى که بوده باشى و بخوان این دعا را و بخواه از پروردگار خود حاجتت را که برآورده شود از خدا و خدا خلاف نخواهد فرمود وعده خود را بر رسول خود بجود و امتنان خویش وَالحَمْدُلِلّهِ

مؤ لّف گوید که در نجم ثاقب در ذیل حکایت تشرّف جناب حاجّ سید احمد رشتى به ملاقات امام عصر ارواحنا فداه در سفر حجّ و فرمایش آن حضرت به او که چرا شما عاشورا نمى خوانید عاشوراء عاشوراء عاشوراء و آن حکایت را ما انشاءاللّه بعد از زیارت جامعه کبیره نقل خواهیم کرد

بشارتهای انبیای الهی درباره آمدن رسول خدا

از جمله این بشارتها آیه 14 و 15 از کتاب یهودا است که می‏گوید:

«لکن خنوخ«ادریس»که هفتم از آدم بود درباره همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدسین خود آمد تا بر همه داوری نماید و جمیع بی دینان را ملزم سازد و بر همه کارهای بی دینی که ایشان کردند و بر تمامی سخنان زشت که گناهکاران بی دین به خلاف او گفتند...»

که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا(ص)تطبیق می‏کند که در داستان فتح مکه با او بودند.بخصوص با توجه به این مطلب که این آیه از کتاب یهودا مدتها پس از حضرت عیسی(ع)نوشته شده. [2] .

و از آن جمله در سفر تثنیه،باب 33،آیه 2 چنین آمده:

«و گفت خدا از کوه سینا آمد و برخاست از سعیر به سوی آنها و درخشید از کوه پاران و آمد با ده هزار مقدس از راستش با یک قانون آتشین...»

که طبق تحقیق جغرافی دانان منظور از«پاران» یا فاران مکه است،و ده هزار مقدس نیز چنانکه قبلا گفته شد فقط قابل تطبیق با همراهان و یاران رسول خدا(ص)است.

و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا:16،17،25،26 چنین است:

«اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید،و من از پدر خواهم خواست و او دیگری را که فارقلیط است به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود،خلاصه حقیقتی که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمی‏بیند و نمی‏شناسد،اما شماآن را می‏شناسید زیرا که با شما می‏ماند و در شما خواهد بود اینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من می‏فرستد او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد».

که بر طبق تحقیق کلمه«فارقلیط»که ترجمه عربی«پریکلیتوس»است به معنای«احمد»است و مترجمین اناجیل از روی عمد یا اشتباه آن را به«تسلی دهنده»ترجمه کرده‏اند.

و در فصل پانزدهم:26 چنین است:

«لیکن وقتی فارقلیط که من او را از جانب پدر می‏فرستم و او روح راستی است که از جانب پدر عمل می‏کند و نسبت به من گواهی خواهد داد».

و در فصل شانزدهم:7،12،13،14 چنین است:

«و من به شما راست می‏گویم که رفتن من برای شما مفید است،زیرا اگر نروم فارقلیط نزد شما نخواهد آمد،اما اگر بروم او را نزد شما می‏فرستم اکنون بسی چیزها دارم که به شما بگویم لیکن طاقت تحمل ندارید،اما چون آن خلاصه حقیقت بیاید او شما را به هر حقیقتی هدایت خواهد کرد،زیرا او از پیش خود تکلم نمی‏کند بلکه آنچه می‏شنود خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد...»




هفدهم ربیع الاول
سالروز ولادت نبی مکرم محمد بن مصطفی (ص) و فرزند برومندش امام جعفر صادق (ع) بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد 

ولادت حضرت محمد(ص) 

به اتّفاق نظر شیعیان در ۱۷ ربیع الاول در سال عام الفیل می‏باشد، ولی برخی از مسلمانان، این واقعه را در روز دوازدهم این ماه دانسته‏اند. کنیه‏ی آن حضرت، ابوالقاسم و القاب ایشان، رسول اللَّه، نبی اللَّه، خاتم الانبیا، سَیِّدُالبَشَر و... می‏باشد. پدر ایشان عبداللَّه بن عبدالمطلب و نیز مادر آن حضرت آمنه بنت وَهَب است. رقیه، ام کلثوم، زینب، قاسم، عبداللَّه، ابراهیم و حضرت فاطمه‏ی زهرا(س) فرزندان پیامبر اسلام می‏باشند که به جز فاطمه(س) همگی در دوران حیات پیامبر، از دنیا رفتند. دوران زندگی پیامبر اکرم(ص) در دو شهر مکه و مدینه سپری شد. 

نور محمدی (ص) ...



هفته وحدت بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد


روزهای دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول را به عنوان ((هفته وحدت)) نامگذاری کرده اند منشا این اقدام بر اساس روایاتی است که در خصوص زاد روز نبی مکرم اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و اله مطرح بوده و به سبب آن ، پیروان مذاهب اسلامی ، با اعتقاد به یکی از این دو روز (دوازدهم و هفدهم) با برپایی جشن و سرور و شادمانی ، ارادت خود را به ساحت مقدس و متعالی پیامبر عظیم الشان اسلام ابراز میدارند .

نامگذاری این ایام بعنوان هفته وحدت ، متضمن حکمتها و نکاتی ظریف است که توجه والتاف به آنها ، برکات مضاعفی را در بهره مندی از میلاد دردانه هستی ، نبی الرحمه ، رحمه للعالمین ، نصیب مسلمانان و جهان اسلام خواهد کرد .


محمد پاک و شفاف و زلال است

که مرات جمال ذوالفقار است
محمد تا نبوت را برانگیخت
ولایت را به کام شیعیان ریخت
ولایت باده ی غیب و شهود است
کلید مخزن سر وجود است



عکس العمل شیطان هنگام نزول آیه الکرسی

امام محمد باقر از امیر المومنین (ع) روایت فرموده: هنگامی که آیت الکرسی نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آیه الکرسی آیه ای است که از گنج عرش نازل شده و زمانی که این آیه نازل گشت هر بتی که در جهان بود با صورت به زمین خورد.

در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.

ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سوال کرد: " دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد"

مرد گفت "رسول خدا فرمود:" آیه ای از گنج های عرش نازل شد که بت های جهان به خاطر آن   آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.


شب لیلة المبیت

شب اوّل سال سیزدهم بعثت مبداء هجرت حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله بود از مکّه معظّمه به مدینه منوّره و در آن شب در غار ثور مختفى شد و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جان خود را فداى جان شریف او نمود و در جاى آن حضرت خوابیده از شمشیرهاى قبایل مشرکین پروا نکرد و فضل خود و مُواساة و برادرى خود را با حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله بر جمیع عالم ظاهر گردانید و آیه کریمه وَمِنَ النّاسِ مِنْ یَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ در شاءنش نازل شد روز اوّل علماء گفته اند مستحبّ است که براى تشکّر نعمت سلامتى رسول خدا و امیرالمؤ منین صلوات الله علیهما روزه بدارند .

مفاتیح الجنان

ومن کتاب له علیه السلام

إلى الاَشعث بن قیس عامل أذربیجان وَإِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَلکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانةٌ، وَأَنْتَ مُسْتَرْعىً لِمَنْ فَوْقَکَ، لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفتَاتَفِی رَعِیَّةٍ، وَلاَ تُخَاطِرَ إِلاَّ بِوَثِیقَةٍ، وَفی یَدَیْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَأَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِحَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ، وَلَعَلِّی أَلاَّ أَکُونَ شَرَّ وُلاَتِکَلَکَ، وَالسَّلاَمُ

نامه‏ امام علیه السلام‏به‏«اشعث‏بن قیس‏»فرماندار آذربایجان [1]

فرماندارى براى تو وسیله آب و نان نیست،بلکه امانتى است که در گردنت تونیز باید مطیع ما فوق باشى.

درباره رعیت‏حق ندارى استبداد بخرج دهى!در مورد بیت المال بهیچ‏کارى جز با احتیاط و اطمینان اقدام مکن!اموال خدا در اختیار تو است،و تویکى از خزانه‏داران او هستى که باید آنرا بدست من بسپارى،و امید است من‏رئیس بدى براى تو نباشم(و السلام)

توضیحها

[1]این نامه را امام(ع)پس از پایان جنگ‏«جمل‏»و ورود بکوفه به‏«اشعث‏بن قیس‏»نوشته،و طبق آنچه در کتاب‏«صفین‏»نوشته‏«نصر ابن مزاحم‏»آمده‏قسمتى از آغاز نامه را«شریف رضى‏»حذف نموده است.در پایان این نامه آمده‏است کاتب نامه‏«عبید الله بن ابى رافع‏»است که در ماه شعبان سال‏36 آن رانگاشته.و این نامه را وسیله‏«زیاد بن مرحب همدانى‏»فرستاده است.

«ابن عبد ربه‏»در کتاب‏«عقد الفرید»جلد3 صفحه 104 و«ابن قتیبه‏»در کتاب‏«الامامة و السیاسة‏»جلد 2 صفحه 91 مختصر تر از آنچه‏«نصر بن مزاحم‏»آورده‏آنرا نقل کرده است.(مصادر نهج البلاغه جلد3 صفحه 202 و شرح ابن میثم‏جلد 4 صفحه 350) .

 

نعمت میلاد پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم  (در ماه ربیع الاول
این ماه همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ بجهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن بر زمین فرود نیامده است زیرا برترى این رحمت بر سایر رحمتهاى الهى مانند برترى رسول خدا بر سایر مخلوقات است . و همانطور که او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیکترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست . و گویا روزى است که کاملترین هدیه ها، بزرگترین بخششها، شاملترین رحمتها، برترین برکتها، زیباترین نورها و مخفى ترین اسرار در آن پى ریزى شده است .
پس بر انسان مسلمان که برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است این روز را بگونه اى وصف ناپذیر برتر از هر وقت و روز دیگرى بداند. چون در مثل چنین روزى سرچشمه فضایل و برتریها بر این امت فرود آمد؛ تمام برکتهاى نبوت و امامت و کتاب و شریعت فقط با وجود رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) آشکار شد که ابتداى آن در این روز مبارک بود. و زمانى که با عقل و شرع برترى این روز ثابت شد، بر مسلمان مراقب واجب است با تمام تلاش خود در شکرگزارى این نعمت بزرگ کوشش و سعى کند که این رحمت وسیع را توسعه داده و این روز را بزرگترین عید خود بداند؛ با طاعات تام و تمام به خداوند نزدیک شده و با توسلات کامل به رسول خدا توسل پیدا کند.
از مراقبات این روز، این است که تمام ماه را در این روز با تلاشهاى نیکو و اطاعتهاى گرانقدر و بزرگ ، بزرگ داشته و با پروردگار خود در مورد این نعمت بزرگ مناجات نماید.
و بدان اگر تو عبادت انس و جن را انجام داده و اخلاص پیامبران را داشته باشى باز هم نمى توانى واقعا شکر این نعمت را بجا آورى . البته نه باین جهت که این اعمال نیز از نعمتهاى اوست و شکر دیگرى را واجب مى کند. بلکه بخاطر بزرگى نعمت ، کسى توان شکر آن را ندارد.
پس بحکم عقل واجب است بعد از درک ناتوانى ، باندازه توان شکر آن را بجا آورى و خداوند نیز شکر خالصانه تو را با فضل خود مى پذیرد که خداوند با تشکر زیاد عمل کم را قبول مى کند.
ولى مهم ، داشتن حالت قلبى مناسب در این عید بزرگ و شرمسار بودن از عجز و کوتاهى است ؛ و نیز انجام اعمالى که انسان را از غفلت و تلف کردن وقت خارج نماید؛ نیز تلاش زیاد براى بدست آوردن صدق اخلاص همراه با شرمسارى ؛ و مهم دانستن این روز بمقدار اهمیت واقعى آن ؛ گرچه در بجا آوردن حق شکر آن ناتوان بوده یا کوتاهى کرده باشى .
خلاصه ، بنده باید تمام توان خود را در انجام عبادات قلبى از قبیل شناخت ، یادآورى ، شکر و... بکار گیرد. زیرا شرع گرچه در عبادات بدنى خواهان میانه روى بوده نه زحمت زیاد، ولى در عبادتهاى قلبى مثل شناخت ، ذکر و شکر و لطیف نمودن قلب با شناخت و صفات پسندیده اى که در پى آن مى آید، بکار بردن تمام توان را مى طلبد. تا به جایى برسد که امام صادق درباره عارف مى فرمایند: ((اگر دل او بمقدار یک چشم بهم زدن خدا را فراموش نماید از شوق او مى میرد و هنگامى که پرده هاى اوهام و حجابهاى تاریکى از جلو او برداشته شده و نورهاى زیبایى صفات و نشانه هاى عظمت و بزرگى خداوند در قلب او جلوه گر شود و نور بسیار درخشانى را ببیند، ممکن نیست اشتباه یا غفلت نماید؛ و حالات قلب او با جلوه گریهاى مخصوص صفات جمال و جلال خداوند دگرگون مى شود. و خداوند بزرگ عهده دار ریاضت دل او با ترس ‍ و امیدوارى از این راه مى شود تا زمانى که او را در جایگاه راستى و در پناه خود وارد کند و او را در بهشت بهتر، بهشت نور همراه با پیامبران و شهدا و نیکوکاران سکونت دهد.))

منبع : المراقبات میرزاجواد آقا تبریزی

بررسی علل صلح (آتش بس) امام حسن علیه السلام

 

مهمترین و حساسترین بخش زندگانی امام مجتبی علیه السلام، که مورد بحث و گفتگوی فراوان واقع شده و موجب خرده گیری دوستان کوته بین و دشمنان مغرض یا بی اطلاع گردیده است، ماجرای صلح آن حضرت با معاویه و کناره گیری اجباری ایشان از صحنه خلافت و حکومت اسلامی است.

گروهی، با مطالعه زندگانی حضرت مجتبی علیه السلام وحوادث آن روز ، این سؤالها را مطرح می سازند که چراامام حسن علیه السلام با معاویه صلح کرد؟ مگر پس از شهادت امیر مؤمنان علیه السلام شیعیان و پیروان علی علیه السلام با فرزندش حسن مجتبی علیه السلام بیعت نکرده بودند؟

آیا بهتر نبود که آنچه را بعدا امام حسین علیه السلام انجام داد، امام حسن علیه السلام پیشتر انجام می داد و در برابر معاویه قیام می کرد، و آنگاه یا پیروز می شد و یا با شهادت خودحکومت معاویه را متزلزل می ساخت؟

پیش از آنکه به پاسخ این سؤالها بپردازیم، لازم است مقدمتا سه نکته را یادآوری کنیم