سالروز شهادت شیخ الائمه امام صادق (ع) را بر امام زمان (عج)و شیعیان آن حضرت تسلیت میگوییم
یا بقیه الله آجرک الله
آه از آنروز که بگرفت زطاغوت زمان
آتش از چار طرف خانه او را به میان
شعله را چون به در خانه تماشا می کرد
یاد آتش زدن خانه زهرا می کرد
سالروز شهادت شیخ الائمه امام صادق (ع) را بر امام زمان (عج)و شیعیان آن حضرت تسلیت میگوییم
یا بقیه الله آجرک الله
آه از آنروز که بگرفت زطاغوت زمان
آتش از چار طرف خانه او را به میان
شعله را چون به در خانه تماشا می کرد
یاد آتش زدن خانه زهرا می کرد
روایتی بر سرودن شعر علی ای همای رحمت استاد شهریار
از مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل شده است : شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم . آن شب در عالم خواب ، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و مولا امیرالمؤمنین با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند : شاعران اهل بیت را بیاورید . دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید ؛ آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند .
مولا فرمودند: شهریار ما کجاست ؟
شهریار آمد ، حضرت خطاب به شهریار فرمودند:
شهریار شعرت را بخوان !
و شهریار این شعر را خواند:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا
که به مـا ســوا فـکـندی هـمـه سایـه هـمـا را
ایشان فرمودند : وقتی شعر شهریار تمام شد ، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار کیست؟
گفتند : شاعری است که در تبریز زندگی می کند
گفتم : از جانب من اورا دعوت کنید که به قم نزد من بیاید . چند روز بعد ساعت شش صبح شهریار به خانه آیت الله می رسد خادم از او نامش را می پرسد میگوید من سید محمد بهجت تبریزی مشهور به شهریار از تبریز آمد ه ام پس از کمی تعلل خدام او را می پذیرند ؛ آیت الله پس از دیدن شهریار می گویند این همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر ( ع ) دیده ام .
آیت الله می پرسند : این شعر (( علی ای همای رحمت )) را کِی ساخته ای ؟
شهریار با حالت تعجب سؤال می کنند که شما از کجا خبر دارید ! که من این شعر را ساخته ام ؟
چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام . ولی من فلان شب
این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم، تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر
قرار نداده ام !
آنگاه آیت الله سری تکان می دهد ومی گو ید می دانم ولی تو ای: "شهریار شعرت را بخوان ! "
و او متحیر و حیران می خواند :
وشهریار همان شعر بالا را می خواند.
مرحوم آیت الله العضمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند : چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند . حضرت , شاعران اهل بیت را احضار فرمودند : ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند : شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند . آنها نیز آمدند . بعد فرمودند شهریار ما کجاست ؟ شهریار را بیاورید ! و شما هم آمدید . آن گاه حضرت فرمودند : شهریار شعرت را بخوان ! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید .
شهریار
فوق العاده منقلب می شود و می گوید : من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور
که قبلا عرض کردم . تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام .
آیت الله مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت ,
معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده , من آن خواب را
دیده ام .
ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند : یقینا در سرودن این غزل ,
به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید . البته
خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که
مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است .
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
اندیشهاى خطرناک و گمراه کننده در قرون جدید میان بعضى از دانشمندان اروپایى پدید آمد که در گرایش گروهى به ماتریالیسم سهم بسزایى دارد،و آن اینکه نوعى ارتباط تصنعى میان ایمان و اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حق حاکمیت توده مردم از طرف دیگر بر قرار شد.مسؤولیت در برابر خدا مستلزم عدم مسؤولیت در برابر خلق خدا فرض شد و حق الله جانشین حق الناس گشت.ایمان و اعتقاد به ذات احدیت-که جهان را به«حق»و به«عدل»بر پا ساخته است-به جاى اینکه زیر بنا و پشتوانه اندیشه حقوق ذاتى و فطرى تلقى شود،ضد و مناقض آن شناخته شد و بالطبع حق حاکمیت ملى مساوى شد با بى خدایى.
اخلاص
امام على علیه السلام))
1ـ ابن شهرآشوب گوید: وقتى امیر مؤمنان(ع) بر عمرو بن عبدود دست یافت او را ضربت نزد و نکشت، او به على(ع) دشنام داد و حذیفه پاسخش داد، پیامبر(ص) فرمود: اى حذیفه ساکت باش، خود على سبب درنگش را خواهد گفت. آنگاه على(ع) عمرو را از پاى در آورد. چون به حضور رسول خدا(ص) رسید پیامبر سبب را پرسید، على(ع) عرضه داشت: او به مادرم دشنام داد و آب دهان به صورتم افکند، من ترسیدم که براى تشفى خاطرم گردن او را بزنم، از این رو او را رها کردم، چون خشمم فرو نشست او را براى خدا کشتم.
لقب امیرالمومنین برای
امام علی(ع)
امیرالمؤمنین به معناى لغوى آن؛ یعنى امیر و فرمانده و رهبر مسلمانان.
مطابق همین معناى لغوى به پیامبر اسلام (ص)مىتوان
امیرمؤمنان؛ یعنى رهبر و فرمانده مسلمانان اطلاق نمود. به خلفاى راشدین و خلفاى
اموى و عباسى و یا همه کسانى که توسط شورا و اصحاب اهل حل و عقد انتخاب شدهاند،
اطلاق مىگردد.
بر همین اساس است که خلفاى اسلامى خود را امیرمؤمنان مىخواندند. اما در واقع این
لقب تنها اختصاص به حضرت علی دارد. در روایات عنوان امیرالمؤمنین از القاب خاص على(ع) شمرده شده است،. در برخى از روایات بیان شده
که حتى در زمان خود پیامبر نیز توسط آن حضرت ، از على(ع) به امیرمؤمنان یاد شده است.
شخصى از امام صادق(ع) پرسید: آیا روا است
که به امام زمان(ع) به عنوان
""سلام بر تو، اى امیرمؤمنان"" سلام یاد کرد؟ امام فرمود: نه،
زیرا خداوند تنها على را به این لقب نامیده است. نه قبل او کسى به این لقب نامیده
شده و نه پس از او. آن شخص پرسید: پس چگونه بر قائم آل محمد (ع)مىبایست سلام کرد؟ فرمود: مىگویید: السلام
علیک یا بقیة الله"".
پیامبر(ص) فرمود: ""اگر مردم
مىدانستند در چه زمانى على به این لقب ملقب گردید، هرگز منکر فضایل او نمىشدند،
زیرا على در زمانى که آدم بین روح و جسد بود، ملقب به این لقب شد؛ زمانى که خداوند
فرمود: آیا من پروردگار شما نبودم؟ گفتند: بلى. فرمود: من پروردگار شمایم و محمد
پیامبر شما است و على امیر شما است"".
جمعه بود، و سیزدهم ماه رجب از سال دهم قبل از بعثت. جهان با لحظه حساس تاریخ خود، هنوز ده سال فاصله داشت، باید این لحظه حساس با بعثت رسول خدا تکوین یابد و نقطه عطفی در تاریخ بشریت بوجود آورد. نقطه ای که دنیای کهنه و فرسوده را از دنیای جدیدش جدا کند. خداوند در تدارک مقدمات این جهش تاریخی بود
بهترین
سرانجام
وَ الَّذِینَ
ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّاتِهِمْ وَ
لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِى کاَنُواْ یَعْمَلُونَ
آیه شماره 7 از سوره مبارکه عنکبوت
و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، گناهان آنان
را میپوشانیم (و میبخشیم) و آنان را به بهترین اعمالی که انجام میدادند پاداش
میدهیم.
1- انسان براى دریافت
پاداشهاى الهى، به ایمان و عمل صالح، هر دو نیازمند است. «آمنوا و عملوا
الصّالحات»
2- مؤمنان از لغزش و گناه به دور نیستند. «و الّذین آمنوا... لنکفّرن عنهم
سیئاتهم»
3- پاداش الهى، تنها عفو گناهان گذشته نیست، بلکه دریافت بهترین پاداش نیز هست.
«لنکفّرن عنهم سیئاتهم و لنجزینّهم»
4- دریافت پاداش پس از پاک شدن از گناهان است. «لنکفّرن... لنجزینّهم»
باقرالعلوم
چرا به امام باقرعلقب باقر العلوم را داده اند؟چرا این لقب را به امام صادق ندادند؟
پاسخ: «باقر» به معنای شکافنده است؛ باقر العلوم لقب کسی است که در تبیین و توضیح
علوم متفاوت، متبحر و ممتاز باشد.میدانیم که در زمان امام باقر«ع» فرصتی پیش آمد تا حضرت
بتواند به تربیت شاگردانی چون «زراره» و «محمد بن مسلم» بپردازد و بخش گستردهای
از تعلیمات اسلامی را به آنان تعلیم دهند. همان تعلیمات، از طریق شاگردان امام در
منابع شیعه وارد گشت.
شاید علت این که این لقب اختصاص به امام پنجم یافته، آن است که آن بزگوار آغاز گر
حرکت و نهضت علمی بود که پس از او با امام صادق ادامه یافت و به اکمال خود رسید.
در واقع او شکافنده و باز کننده در دانش به سوی مسلمانان بود و امام صادق ادامه
دهنده راه و مسیر امام باقر عاست.
طبق نقل برخی روایات این لقب، در آغاز از سوی پیامبر گرامیع قبل از میلاد امام پنجم، به
ایشان داده شده ، به عنوان یک نشانه و ویژگی امام به صحابی جلیل القدر جابربن
عبدالله انصاری گفته شده است. در برخی روایات آمده که امام پنجم در تورات هم با
همین لقب شناخته شده اند.
مجلسی، بحارالانوار، ج 64، ص 322
سلام پیامبر به امام باقر
کدامیک از صحابه پیامبر امام باقر عرا دید و چه پیامی را به امام منتقل کرد؟
جابر بن عبدالله انصاری، یکی از صحابه پیامبر است که تا امام باقرعرا درک نموده است، می گوید: پیامبر فرمود که تو زنده هستی تا فرزندی
از فرزندانم را که نامش محمد باشد ملاقات کنی، او علم را می شکافد شکافتنی، وقتی
که او را دیدی سلام مرا به او برسان.
جابر زمان امامت امام سجاد با امام باقر
ملاقات نمود و سلام رسول خدا صرا به وی رساند.
شیخ مفید، ارشاد، ص 195