چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

۳۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

 


اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  3



3. ( وَیَسْتَنْبِئُونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَرَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ) .

( سوره یونس، آیه 53)


3- از تو مى پرسند: "آیا آن (وعده مجازات الهى) حقّ است؟" بگو: "آرى، به پروردگارم سوگند، قطعاً حق است; و شما نمى توانید (از مجازات الهى) فرار کنید"

اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  2 

1. ( اَللهُ لَا اِلهَ اِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلَى یَوْمِ الْقِیامَةِ لَا رَیْبَ فیهِ وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللهِ حَدِیْثاً) .
 سوره نساء، آیه    87

در نخستین آیه، سخن از اجتماع قطعى انسان ها در آن روزى که هیچ شک و تردیدى در آن نیست به میان

آمده مى فرماید: «معبودى جز خداوند نیست; و به یقین، همه شما را در روز رستاخیز ـ که شکّى در آن نیست

ـ جمع مى کند»:

( اَللهُ لَا اِلهَ اِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلَى یَوْمِ الْقِیامَةِ لَا رَیْبَ فیهِ) .

سپس براى تأکید بیشتر مى افزاید: «و کیست که از خداوند،راستگوتر باشد؟!»:

( وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللهِ حَدیثاً) .

آغاز و انجام آیه، و بندبند آن، هرکدام تأکیدى است بر این مسأله، و نشان دهنده میزان اهمّیّتى است که قرآن براى این موضوع قائل است.

(1) قابل توجّه این که «رَیْب» به گفته مقاییس اللّغة در اصل به معناى هرگونه شک است، یا شکى که آمیخته با خوف و ترس باشد، و اگر این واژه بر حاجت نیز اطلاق مى شود به خاطر آن است که صاحب حاجت معمولا شک در حصول آن دارد، شکّى آمیخته با خوف از دست رفتن!

در فروق اللّغة میان «شک» و «ریب» تفاوتى ذکر شده، که «اِرْتیابُ» شکى است آمیخته با تهمت.

شاید به کار رفتن این واژه در قرآن مجید در مورد معاد نیز به خاطر همین  باشد که مخالفان علاوه بر این که درباره معاد اظهار شک مى کردند پیامبر را نیز متّهم مى نمودند که این مطالب را از خود ساخته است.

البته جاى این سئوال باقى مى ماند که چرا قرآن در این جا و مانند آن تنها به ادّعا قناعت کرده و دلیلى ذکر نفرموده است؟

این به خاطر آن است که اوّلا: دلایل معاد در جاى جاى قرآن مجید بارها و به طور مکرّر مطرح شده، و نیازى نبوده است که در هر آیه تکرار گردد. ثانیاً: گویى قرآن مى خواهد این حقیقت را بیان کند که دلایل معاد آن قدر روشن و واضح و آشکار است که جاى هیچ گونه شک و تردید را باقى نمى گذارد.


2. ( زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَّنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرٌ) .
 سوره تغابن، آیه  7


2 - کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نمى شوند، بگو

: "آرى به پروردگارم سوگند که همه شما (در قیامت) برانگیخته خواهید شد، پس به آنچه عمل مى کردید خبر داده مى شوید، و این براى خدا آسان است

در دوّمین آیه به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد که مؤکّداً سوگند یاد کند که قیامت و حشر و نشر در کار است; مى فرماید: «کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نمى شوند، بگو: "آرى به پروردگارم سوگند که همه شما (در قیامت) برانگیخته خواهید شد، پس به آنچه عمل مى کردید خبر داده مى شوید، و این براى خدا آسان است"»: ( زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَّنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرٌ) .

مى دانیم سوگند یاد کردن معمولا کار خوبى نیست، آن هم سوگند به پروردگار; و لذا قرآن مردم را از آن نهى مى کند و مى گوید: ( وَ لا تَجْعَلُوا اللهَ عُرْضَةً  لِّاَیْمانِکُمْ) : «خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید.»(3) ولى گاه مطلب به قدرى مهم است که یاد کردن سوگند در مورد آن نه تنها ممنوع نیست; بلکه لازم است.

قابل توجّه این که علاوه بر تأکیداتى که در «لَتُبْعَثُنَّ» وَ «لَتُنَبَّئُنَّ» وجود دارد، در پایان آیه نیز تصریح مى کند که این کار براى خدا آسان است; و لذا نباید در آن شک و تردید کنید.(4)


پیام قران ایت اله مکارم جلد 5

اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن1

اشاره

یک نظر اجمالى به آیات قرآن مجید نشان مى دهد که در میان مسائل عقیدتى هیچ مسأله اى در اسلام بعد از توحید به اهمیّت مسأله معاد، و اعتقاد به حیات بعد از مرگ، و حسابرسى اعمال بندگان و پاداش و کیفر و اجراى عدالت نمى رسد.

وجود حدود 1200 آیه درباره معاد در مجموع قرآن مجید که قریب به یک سوّم آیات قرآن را تشکیل مى دهد، و این که تقریباً در تمام صفحات قرآن بدون استثناء ذکرى از معاد به میان آمده; و این که بسیارى از سوره هاى اواخر قرآن به طور کامل، یا به طور عمده، درباره معاد و مقدّمات و علائم و نتایج آن سخن مى گوید; شاهد گویایى بر این مدّعى است.

در جاى جاى قرآن مجید بعد از موضوع ایمان به خدا، ایمان به جهان دیگر آمده، و تقریباً در 30 آیه این دو موضوع را قرین هم قرار داده; ( یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ) و یا تعبیرى شبیه آن فرموده است همچنین در بیش از 100 مورد اشاره به ( اَلْیَوْمِ الاْخِرَةِ) یا ( اَلاْخِرَة) فرموده است.

چرا چنین نباشد در حالى که:

1. ایمان به خدا و حکمت و عدالت و قدرت او بدون ایمان به معاد کامل نمى گردد.

2. ایمان به معاد، به زندگى انسان مفهوم مى دهد; و زندگى این جهان را از پوچى درمى آورد.

3. ایمان به معاد روند تکاملى زندگى بشر را در مسیر روشنى نشان مى دهد.

4. ایمان به معاد ضامن اجراى تمام قوانین الهى، و انگیزه اصلى تهذیب نفوس، و احقاق حقوق، و عمل به تکالیف، و ایثار شهیدان، و فداکارى فداکاران است، و انسان را حسابگر خویش مى سازد.

5. ایمان به معاد روح دنیاپرستى را که خمیر مایه تمام خطاها و جنایات است تضعیف مى کند، و دنیا را از صورت یک هدف نهایى بیرون آورده، مبدّل به یک وسیله براى نیل به سعادت جاویدان مى سازد، و چقدر میان این دو دیدگاه تفاوت است!

6. ایمان به معاد به انسان در برابر شدائد نیرو مى بخشد و چهره وحشت انگیز مرگ را که همیشه به صورت کابوسى بر افکار انسان ها سنگینى داشته، و آرامش را از آنها سلب مى کرده، دگرگون مى سازد; و آن را از مفهوم فنا و نیستى به دریچه اى به سوى جهان بقا تغییر مى دهد.

7. کوتاه سخن این که ایمان به معاد به اضافه ایمان به مبدأ عالم هستى خط فاصل فرهنگ خداپرستان و مادّیین محسوب مى شود.

از کلمات حضرت امام صادق (ع ( 


1- بى نیازترین مردم کسى است که گرفتار حرص نباشد.
2- بى رغبتى نسبت به دنیا موجب راحتى قلب و سلامت بدن است .
3- چون خدا خیر بنده اى بخواهد او را نسبت به دنیا بى رغبت و نسبت به دین دانشمند کند و او را به عیوبش آگاه گرداند و به هر که این خصلتها داده شود خیر دنیا و آخرت داده شده است .
4-پیروان ما کسانى هستند که در کارهاى نیک پیشقدمند و از انجام اعمال بد خوددارى مى کنند. نیکویى را آشکار مى کنند و به کارهاى خوب پیشى مى گیرند، و براى علاقه اى که به رحمت خداوند جلیل دارند. اینان از ما هستند و هر کجا که ما باشیم با ما هستند.
5- براى مؤ من چقدر زشت است خواهشى داشته باشد که در راه خواستن آن خوار گردد.
6- مؤ من از آهن سخت تر است ، زیرا اگر آهن در آتش گداخته شود رنگش ‍ تغییر پیدا مى کند، ولى مؤ من اگر کشته شود و دوباره زنده گردد و مجددا او را بکشند، دل او از ایمان بر نمى گردد.
7-حضرت صادق (ع ) در آخرین لحظه هاى عمر که همه خویشانش ‍ گرداگردش جمع بودند فرمود: شفاعت ما شامل حال کسى که نماز را سبک بشمارد نخواهد شد.

نام کتاب : چهارده اختر تابناک

مؤ لف : احمد احمدى بیرجندى

                    خلق و خوى حضرت امام صادق (ع (


حضرت صادق (ع ) مانند پدران بزرگوار خود در کلیه صفات نیکو و سجایاى اخلاقى سرآمد روزگار بود. حضرت صادق (ع ) داراى قلبى روشن به نور الهى و در احسان و انفاق به نیازمندان مانند اجداد خود بود. داراى حکمت و علم وسیع و نفوذ کلام و قدرت بیان بود. با کمال تواضع و در عین حال با نهایت مناعت طبع کارهاى خود را شخصا انجام مى داد، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بیل بدست گرفته در مزرعه خود کشاورزى مى کرد و مى فرمود: اگر در این حال پروردگار خود را ملاقات کنم خوشوقت خواهم بود، زیرا به کدّ یمین و عرق جبین آذوقه و معیشت خود و خانواده ام را تاءمین مى نمایم .
ابن خلکان مى نویسد: امام صادق (ع ) یکى از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه و از سادات اهل بیت رسالت است . از این جهت به وى صادق مى گفتند که هر چه مى گفت راست و درست بود و فضیلت او مشهورتر از آنست که گفته شود. مالک مى گوید: با حضرت صادق (ع ) سفرى به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسید، امام صادق (ع ) حالش تغییر کرد نزدیک بود از مرکب بیفتد و هر چه مى خواست لبیک بگوید صدا در گلویش گیر مى کرد. به او گفتم : اى پسر پیغمبر ناچار باید بگویى لبیک ، در جوابم فرمود: چگونه جسارت کنم و بگویم لبیک ، مى ترسم خداوند در جواب بگوید: )) لا لبیک و لا سعدیک ((

جنبش علمى امام صادق (ع)


اختلافات سیاسى بین امویان و عباسیان و تقسیم شدن اسلام به فرقه هاى مختلف و ظهور عقاید مادى و نفوذ فلسفه یونان در کشورهاى اسلامى ، موجب پیدایش یک نهضت علمى گردید. نهضتى که پایه هاى آن بر حقایق مسلم استوار بود. چنین نهضتى لازم بود، تا هم حقایق دینى را از میان خرافات و موهومات و احادیث جعلى بیرون کشد و هم در برابر زندیق ها و مادى ها با نیروى منطق و قدرت استدلال مقاومت کند و آراء سست آنها را، محکوم سازد. گفتگوهاى علمى و مناظرات آن حضرت با افراد دهرى و مادى مانند (ابن ابى العوجاء) و (ابوشاکر دیصانى ) و حتى (ابن مقفع ) معروف است . بوجود آمدن چنین نهضت علمى در محیط آشفته و تاریک آن عصر، کار هر کسى نبود، فقط کسى شایسته این مقام بزرگ بود که ماءموریت الهى داشته باشد و از جانب خداوند پشتیبانى شود، تا بتواند به نیروى الهام و پاکى نفس و تقوا وجود خود را به مبداء غیب ارتباط دهد، حقایق علمى را از دریاى بیکران علم الهى بدست آورد، و در دسترس ‍ استفاده گوهر شناسان حقیقت قرار دهد.

عصر امام صادق (ع    ( 

عصر امام صادق (ع ) یکى از طوفانى ترین ادوار تاریخ اسلام است ، که از یک سو اغتشاش ها و انقلابهاى پیاپى گروههاى مختلف ، بویژه از طرف خونخواهان امام حسین (ع ) رخ مى داد، که انقلاب (ابوسلمه ) در کوفه و (ابومسلم ) در خراسان و ایران از مهمترین آنها بوده است . و همین انقلاب سرانجام حکومت شوم بنى امیه را برانداخت و مردم را از یوغ ستم و بیدادشان رها ساخت . لیکن سرانجام بنى عباس با تردستى و توطئه ، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند. دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنى امیه به بنى عباس طوفانى ترین و پر هرج و مرج ترین دورانى بود که زندگى امام صادق (ع ) را فرا گرفته بود.
و از دیگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مکتبها و ایده ئولوژى ها و عصر تضاد افکار فلسفى و کلامى مختلف بود، که از برخورد ملتهاى اسلام با مردم کشورهاى فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامى با دنیاى خارج ، بوجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانى براى فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود.

 

داغ صادق 

داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد

جگرى سوخته یاد از جگر سوخته کرد

جگرى سوخته کز داغ بر افروخته بود

باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود

بر جگر آنکه ولایت به موالى همه داشت

محنت کشتن اولاد بنى فاطمه داشت

آن امامى که لواى شرف افراخته بود

زهر منصور به جانش شرر انداخته بود

آه از آن روز که بگرفت زطاغوت زمان

آتش از چار طرف خانه او را به میان

وندرآن خرمن آتش، ولى رب جلیل

راه مى رفته و می گفت منم پور خلیل

شعله را چون به در خانه تماشا مى کرد

یاد آتش زدن خانه زهرا مى کرد

آنکه هم ظاهر و هم باطن ما مى داند

با دلش زهر چه کرده است خدا مى داند

چارمین قبله عشق است به دامان بقیع

رونق دیگر از او یافت گلستان بقیع

 

سید رضا مؤید

 

 

شعاع خورشید حقایق

 

امام صادق (علیه السلام) در روز 17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. پدر گرامی آن حضرت، امام محمد باقر (علیه السلام) و مادر ارجمندش ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد. نام شریفش جعفر و لقب معروفش صادق و کنیه اش ابوعبدالله می باشد. شهادت آن حضرت در 25 شوال سال 148 هجری قمری، در 65 سالگی، به دستور منصور دوانیقی، خلیفه ستمگر عباسی، به وسیله سمی که به آن بزرگوار خوراندند، در شهر مدینه اتفاق افتاد، و محل دفنش در قبرستان بقیع است.

امام جعفر صادق (علیه السلام) تلاش و کوشش خود را با مساعی علمی آغاز و حوزه فکری و ثمربخش خویش را که بزرگان فقها و متفکران از آن بیرون آمدند، در صفوف امت، افتتاح کرد و با تربیت شاگردانی دانشمند، ذخیره علمی بزرگی برای امت برجای گذاشت. بعضی از شاگردان نامی آن بزرگوار عبارتند از: هشام بن حکم و مؤمن طاق و محمد بن مسلم و زرارة بن اعین و ... که هر یک چهره های درخشانی از تربیت شدگان مکتب آن حضرتند. حرکت علمی او آن سان گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامی را دربر گرفت و مردم از علم او سخن ها می گفتند و شهرتش در همه شهرها و دیارها پیچیده بود.



بیست و پنجم شوال


سالروز شهادت امام صادق (ع)

برشیعیان ان حضرت تسلیت باد