چهارده معصوم

چراغ راه

چراغ راه

۴۹ مطلب با موضوع «قرآن» ثبت شده است

اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  4

4. ( وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لاَ تَأْتِینَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الْغَیْبِ) .
( سوره سبا، آیه 3.

4- کافران گفتند: "قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد. بگو: آرى به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد پرور دگارى که از عالم غیب آگاه است

در چهارمین آیه همین مطلب در شکل تازه اى مطرح شده; نخست از زبان کافران نقل مى کند که آنها گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد» یعنى اصلا قیامتى در کار نیست. ( وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَأْتِیْنَا السَّاعَةُ) .

سپس به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: «بگو:" آرى به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، پروردگارى که از غیب آگاه است."!»: ( قُلْ بَلَى وَ رَبِّى لَتَأْتِیَنَّکُمْ عالِمِ الْغَیْبِ) .

تکیه بر عنوان «عالِمِ الْغَیْبِ» ممکن است از این نظر باشد که علّت انکار منکران معاد به خاطر این بود که مى گفتند: چه کسى مى تواند این ذرّات پراکنده را از اطراف و اکناف زمین جمع آورى کند؟ و چه کسى مى تواند اعمال انسان ها را که همگى محو و نابود شده، و آثارى از آن باقى نمانده محاسبه کند، و پاداش و کیفر دهد؟ قرآن با یک کلمه مى گوید همان خدایى که عالم الغیب و آگاه از همه اسرار نهان است، این کار را بر عهده گرفته است.

امّا این که چرا یکى از نام هاى قیامت «ساعة» است؟ به خاطر آن است که به گفته ارباب لغت «ساعة» در اصل به معناى جزء کوچکى از اجزاى زمان است، یا به تعبیر دیگر لحظات زودگذر، و از آن جا که حساب بندگان در قیامت، یا اصل قیام قیامت، به سرعت انجام مى گیرد; این نام براى قیامت انتخاب شده است.(5)

ضمناً باید توجّه داشت که به گفته لسان العرب واژه «ساعة» هم به لحظه ناگهانى پایان جهان گفته مى شود، و هم به قیام قیامت که آن نیز به طور ناگهانى رخ مى دهد.

بعضى «ساعة» را به سه گونه تقسیم کرده اند: ساعة کبرى و ساعة وسطى و ساعة صغرى.

اولى روز رستاخیز، و دوّمى روز مرگ ناگهانى اهل یک زمان ـ مانند قوم نوح که همزمان با طوفان غرق شدند ـ و سومى روز مرگ هر انسانى است.(6) 

پیام قران ایت اله مکارم جلد 5

 


اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  3



3. ( وَیَسْتَنْبِئُونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَرَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ) .

( سوره یونس، آیه 53)


3- از تو مى پرسند: "آیا آن (وعده مجازات الهى) حقّ است؟" بگو: "آرى، به پروردگارم سوگند، قطعاً حق است; و شما نمى توانید (از مجازات الهى) فرار کنید"

اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن  2 

1. ( اَللهُ لَا اِلهَ اِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلَى یَوْمِ الْقِیامَةِ لَا رَیْبَ فیهِ وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللهِ حَدِیْثاً) .
 سوره نساء، آیه    87

در نخستین آیه، سخن از اجتماع قطعى انسان ها در آن روزى که هیچ شک و تردیدى در آن نیست به میان

آمده مى فرماید: «معبودى جز خداوند نیست; و به یقین، همه شما را در روز رستاخیز ـ که شکّى در آن نیست

ـ جمع مى کند»:

( اَللهُ لَا اِلهَ اِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلَى یَوْمِ الْقِیامَةِ لَا رَیْبَ فیهِ) .

سپس براى تأکید بیشتر مى افزاید: «و کیست که از خداوند،راستگوتر باشد؟!»:

( وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللهِ حَدیثاً) .

آغاز و انجام آیه، و بندبند آن، هرکدام تأکیدى است بر این مسأله، و نشان دهنده میزان اهمّیّتى است که قرآن براى این موضوع قائل است.

(1) قابل توجّه این که «رَیْب» به گفته مقاییس اللّغة در اصل به معناى هرگونه شک است، یا شکى که آمیخته با خوف و ترس باشد، و اگر این واژه بر حاجت نیز اطلاق مى شود به خاطر آن است که صاحب حاجت معمولا شک در حصول آن دارد، شکّى آمیخته با خوف از دست رفتن!

در فروق اللّغة میان «شک» و «ریب» تفاوتى ذکر شده، که «اِرْتیابُ» شکى است آمیخته با تهمت.

شاید به کار رفتن این واژه در قرآن مجید در مورد معاد نیز به خاطر همین  باشد که مخالفان علاوه بر این که درباره معاد اظهار شک مى کردند پیامبر را نیز متّهم مى نمودند که این مطالب را از خود ساخته است.

البته جاى این سئوال باقى مى ماند که چرا قرآن در این جا و مانند آن تنها به ادّعا قناعت کرده و دلیلى ذکر نفرموده است؟

این به خاطر آن است که اوّلا: دلایل معاد در جاى جاى قرآن مجید بارها و به طور مکرّر مطرح شده، و نیازى نبوده است که در هر آیه تکرار گردد. ثانیاً: گویى قرآن مى خواهد این حقیقت را بیان کند که دلایل معاد آن قدر روشن و واضح و آشکار است که جاى هیچ گونه شک و تردید را باقى نمى گذارد.


2. ( زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَّنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرٌ) .
 سوره تغابن، آیه  7


2 - کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نمى شوند، بگو

: "آرى به پروردگارم سوگند که همه شما (در قیامت) برانگیخته خواهید شد، پس به آنچه عمل مى کردید خبر داده مى شوید، و این براى خدا آسان است

در دوّمین آیه به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد که مؤکّداً سوگند یاد کند که قیامت و حشر و نشر در کار است; مى فرماید: «کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نمى شوند، بگو: "آرى به پروردگارم سوگند که همه شما (در قیامت) برانگیخته خواهید شد، پس به آنچه عمل مى کردید خبر داده مى شوید، و این براى خدا آسان است"»: ( زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَّنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرٌ) .

مى دانیم سوگند یاد کردن معمولا کار خوبى نیست، آن هم سوگند به پروردگار; و لذا قرآن مردم را از آن نهى مى کند و مى گوید: ( وَ لا تَجْعَلُوا اللهَ عُرْضَةً  لِّاَیْمانِکُمْ) : «خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید.»(3) ولى گاه مطلب به قدرى مهم است که یاد کردن سوگند در مورد آن نه تنها ممنوع نیست; بلکه لازم است.

قابل توجّه این که علاوه بر تأکیداتى که در «لَتُبْعَثُنَّ» وَ «لَتُنَبَّئُنَّ» وجود دارد، در پایان آیه نیز تصریح مى کند که این کار براى خدا آسان است; و لذا نباید در آن شک و تردید کنید.(4)


پیام قران ایت اله مکارم جلد 5

اهمیّت بحث معاد از دیدگاه قرآن1

اشاره

یک نظر اجمالى به آیات قرآن مجید نشان مى دهد که در میان مسائل عقیدتى هیچ مسأله اى در اسلام بعد از توحید به اهمیّت مسأله معاد، و اعتقاد به حیات بعد از مرگ، و حسابرسى اعمال بندگان و پاداش و کیفر و اجراى عدالت نمى رسد.

وجود حدود 1200 آیه درباره معاد در مجموع قرآن مجید که قریب به یک سوّم آیات قرآن را تشکیل مى دهد، و این که تقریباً در تمام صفحات قرآن بدون استثناء ذکرى از معاد به میان آمده; و این که بسیارى از سوره هاى اواخر قرآن به طور کامل، یا به طور عمده، درباره معاد و مقدّمات و علائم و نتایج آن سخن مى گوید; شاهد گویایى بر این مدّعى است.

در جاى جاى قرآن مجید بعد از موضوع ایمان به خدا، ایمان به جهان دیگر آمده، و تقریباً در 30 آیه این دو موضوع را قرین هم قرار داده; ( یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ) و یا تعبیرى شبیه آن فرموده است همچنین در بیش از 100 مورد اشاره به ( اَلْیَوْمِ الاْخِرَةِ) یا ( اَلاْخِرَة) فرموده است.

چرا چنین نباشد در حالى که:

1. ایمان به خدا و حکمت و عدالت و قدرت او بدون ایمان به معاد کامل نمى گردد.

2. ایمان به معاد، به زندگى انسان مفهوم مى دهد; و زندگى این جهان را از پوچى درمى آورد.

3. ایمان به معاد روند تکاملى زندگى بشر را در مسیر روشنى نشان مى دهد.

4. ایمان به معاد ضامن اجراى تمام قوانین الهى، و انگیزه اصلى تهذیب نفوس، و احقاق حقوق، و عمل به تکالیف، و ایثار شهیدان، و فداکارى فداکاران است، و انسان را حسابگر خویش مى سازد.

5. ایمان به معاد روح دنیاپرستى را که خمیر مایه تمام خطاها و جنایات است تضعیف مى کند، و دنیا را از صورت یک هدف نهایى بیرون آورده، مبدّل به یک وسیله براى نیل به سعادت جاویدان مى سازد، و چقدر میان این دو دیدگاه تفاوت است!

6. ایمان به معاد به انسان در برابر شدائد نیرو مى بخشد و چهره وحشت انگیز مرگ را که همیشه به صورت کابوسى بر افکار انسان ها سنگینى داشته، و آرامش را از آنها سلب مى کرده، دگرگون مى سازد; و آن را از مفهوم فنا و نیستى به دریچه اى به سوى جهان بقا تغییر مى دهد.

7. کوتاه سخن این که ایمان به معاد به اضافه ایمان به مبدأ عالم هستى خط فاصل فرهنگ خداپرستان و مادّیین محسوب مى شود.

تفسیر موضوعى چیست؟ و چه مشکلاتى را حل مى کند؟

پاسخ به این دو سؤال مهم اثر عمیقى در فهم صحیح تر و بهتر کتاب هایى چون کتاب حاضر دارد، و تا جواب این دو پرسش روشن نشود نمى توان به خوبى دریافت که این گونه کتاب ها چه هدفى را تعقیب مى کند.

در پاسخ سؤال اول یادآور مى شویم که قرآن مجید کتابى است که در طول 23 سال با توجّه به نیازها و شرایط مختلف اجتماعى و حوادث گوناگون نازل شده، و همگام با پیشرفت جامعه اسلامى پیشروى کرده است.

آیات سوره هایى که در مکّه نازل شده عمدتاً ناظر به تحکیم پایه هاى ایمان و اعتقاد نسبت به توحید و معاد، و مخصوصاً مبارزه شدید و پى گیر با شرک و بت پرستى است، در حالى که آیات سوره هایى که در مدینه نازل شده و طبعاً بعد از تشکیل حکومت اسلامى بوده ناظر به احکام اجتماعى، عبادى، سیاسى و تشکیل بیت المال و نظام قضایى اسلام و مسائل مربوط به جنگ و صلح و نبرد با منافقان و امثال آن مى باشد که اسلام با آن درگیر بوده است.

بدیهى است هیچ یک از این مسائل به صورت یک رساله عملیه یا یک کتاب درسى و کلاسیک مطرح نگشته; بلکه طبق نیازها، و مناسبت ها، و ضرورت ها،  آیات نازل گشته است. مثلا ملاحظه مى کنیم که احکام مربوط به جهاد و دستورات جنگى و عهدنامه ها و اسیران و غرامت هاى جنگى و مانند آن به طور پراکنده در هر غزوه و به مناسبت آن غزوه نازل گشته; درست مانند نسخه هاى یک طبیب ماهر که هر روز به تناسب حال بیمارى مى نویسد تا او را به سلامت کامل برساند.

حال اگر آیات قرآن را که در هر سوره از سوره ها نازل شده به ترتیب تفسیر کنیم نام آن تفسیر ترتیبى خواهد بود، و اگر آیات مربوط به یک موضوع را از تمام قرآن جمع آورى نموده در کنار هم بچینیم، و آن را فصل بندى نموده و تفسیر کنیم نامش تفسیر موضوعى است.

مثلا هرگاه تمام آیات مربوط به جهاد که در طى ده سال در سوره هاى مدنى نازل شده، یا آیات مربوط به اسماء و صفات خداوند که در طى 23 سال در تمام قرآن نازل گردیده، در کنار هم قرار گیرد، و در رابطه با یکدیگر تفسیر شود تفسیر موضوعى نام خواهد داشت، در حالى که اگر هر آیه را در جاى خود جداگانه مورد بحث و بررسى قرار دهیم همان تفسیر ترتیبى است.

هریک از این دو نوع تفسیر مزایا و آثارى دارد که ما را از یکدیگر بى نیاز نمى سازد و به مصداق: هر چیز به جاى خویش نیکواست; هر دو نوع تفسیر براى پژوهندگان قرآن ضرورى و لازم است. (البتّه در آغاز، کار تفسیر ترتیبى و سپس تفسیر موضوعى)!

 پیام قران آیت اله مکارم

تفسیر موضوعى چیست؟

قبل از پاسخ به این سؤال لازم است سؤال دیگرى را مطرح کنیم; و آن این که: چرا قرآن به سبک موضوعى جمع آورى نشده، و شبیه کتاب هاى معمولى نیست; و با تمام آنها تفاوت دارد؟
پاسخ این است که: براى تهیّه کتاب هاى معمولى مؤلف یا مؤلفان، موضوعات مختلفى را که در یک قدر جامع شریک اند، در نظر مى گیرند; مثلا بیمارى هاى مختلف که همه آنها به مسأله سلامت انسان ارتباط دارد در علم طب در نظر گرفته مى شود; سپس مسائل مربوط به این موضوعات را به فصول و ابواب مختلف تقسیم مى کنند ـ بیمارى هاى قلبى، بیمارى هاى عصبى، بیمارى هاى گوارشى، بیمارى هاى دستگاه تنفسى، بیمارى هاى پوستى و بیمارى هاى دیگر ـ بعد از آن هر فصل و هر باب را با توجّه به مقدمات و نتایج آن مورد بررسى قرار مى دهند، و به این ترتیب کتابى بنام کتاب طب تدوین مى شود.

انواع مختلف تفسیر

هنگامى که سخن از تفسیر قرآن به میان مى آید فوراً نظرها به همان تفسیر معمولى (تفسیر ترتیبى) جلب مى شود که آیات قرآن را به ترتیب مورد بحث و بررسى قرار مى دهد و محتوا و حقیقت آنها را روشن مى سازد; همان کارى که از صدر اسلام تا کنون در تفسیر قرآن معمول بوده است، و دانشمندان و علماى بزرگ اسلام صدها یا هزاران کتاب به نام تفسیر قرآن مجید در زمینه آن تألیف کرده اند.


امت واحده


 إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ


این است امت‏ شما که امتى یگانه است و منم پروردگار شما پس مرا بپرستید


همه‏ ى ادیان الهى، در مقصد و هدف یکى هستند. «ان هذه امّتکم امّة واحدة»
توحید و وحدت کلمه، اساس کار ادیان الهى است. «اُمّة واحدة»
ربوبیّت مقتضى پرستش است. «و انّا ربّکم فاعبدون»



آیه شماره 92  از سوره مبارکه انبیاء

آیه شماره 2  از سوره مبارکه عنکبوت
امتحان عمومی

 
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ
آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند
ایمان، تنها با زبان و شعار نیست، بلکه همراه با آزمایش است.«أحسب... هم لایفتنون» (ادّعا کافى نیست، باید عملکرد را دید و قضاوت کرد.)

  برآوردن حوائج حاجت مند

امام حسین (ع):  


اِعلَموا أنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیکُم مِن نِعَمِ اللّه ِ عَلَیکُم ، فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحورَ نِقَما .


 بدانید که نیازهاى مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شماست . از آنها ملول نشوید که گرفتار مى شوید.
 
ارشاد القلوب ،ج1،ص138